Mittwoch, 29. Oktober 2014

سخنراني مريم رجوي در كنفرانس پارلماني در مجلس ملي فرانسه


 تاریخ ایجاد در 07 آبان 1393
مريم رجوي در يك كنفرانس پارلماني به مناسبت منع تققيب مقاومت ايران در مجلس ملي فرانسه: سه مولفه سياسي، نظامي و فرهنگي براي رهايي منطقه از بنيادگرايان تروريست
عصر به خير، از ديدار با يكايك شما خوشوقتم.
يك ماه و نيم پيش، قضايية فرانسه حكم منع تعقيب در مورد مقاومت ايران را در پرونده‌يي كه از ابتدا با يك معاملة سياسي شكل گرفته بود، صادر كرد. قضايية فرانسه، سه سال قبل نيز در يك منع تعقيب اوليه اعلام كرد عملكردهاي مقاومت ايران براي سرنگوني رژيم ايران، تروريسم محسوب نمي‌شود. اين احكام، اذعان آشكار به مشروعيت مقاومت براي سرنگوني استبداد مذهبي است.

مردم و مقاومت ايران، بهاي اين پرونده و اين بي‌عدالتي را با رنجهاي طولاني و اعدامهاي بسيار پرداخته‌اند. اين پرونده، 14سال دست و پاي مقاومت را به زنجير كشيد. كتاب ارزشمند آقاي ايو بونه بسياري حقايق دراين باره را روشن مي‌كند.
در سياست هدفگيري اشتباه، كه غرب از آن پيروي مي‌كند، آمريكا و اتحادية اروپا، به جاي رژيم ايران كه قلب بنيادگرايي است، مقاومت ايران را هدف قرار داده اند.
لشكركشي1300مأمور پليس، به دفاتر مقاومت در فرانسه در سال 2003، كنترلهاي طولاني وشديد مالي و قضايي، برچسب تروريسم، بمباران كمپهاي مجاهدين توسط آمريكا و كارزار دروغ‌پردازي، نمونه‌هايي از اين سياست بود.
اين سياست اشتباه، به ملاها فرصت داد نيروي تروريستي قدس را گسترش دهند، حزب‌الله را به زرادخانة موشكي مجهز كنند، پروژة تسليحات اتمي را پيش ببرند و مهمتر از همه بنيادگرايي را از خاورميانه تا آفريقا گسترش داده كه اين روزها عراق و سوريه و سراسر منطقه را تخريب مي‌كند.
من از فرصت استفاده ميكنم و در اين رابطه به سه موضوع مي پردازم:

موضوع اول، بحران منطقه:
از تابستان گذشته، يك ائتلاف گسترده عليه داعش تشكيل شده است. اما موفقيت اين ائتلاف در گرو شناخت دشمن اصلي و ريشه‌هاي بحران است. داعش محصول جنايات بي‌سابقه ملاهاي حاكم در ايران، بشار اسد در سوريه، مالكي در عراق و سياست فرقه‌يي‌شان عليه بخش بزرگي از جمعيت عراق و سوريه است.
به رغم جنايات بي حد و حصر اسد، رژيم ايران از سال 2011، با تمام قواي نظامي، تسليحاتي، اطلاعاتي، مالي و ديپلوماتيك، از سقوط اسد جلوگيري كرد و غرب بي‌عملي در پيش گرفت.
پس از جنگ 2003 رژيم ايران، عراق را تيول خود كرد و از طريق مالكي بر همة ارگانهاي اين كشور مسلط شد. شبه نظاميان تروريست وابسته به رژيم ايران، سالهاست در همكاري با نيروهاي مالكي در بخشهاي وسيعي از عراق، تاخت و تاز مي‌كنند. آمريكا نه تنها اعتراض نكرد، بلكه به مالكي درود فرستاد. حاصل اين همه جنايت، گسترش داعش در سوريه و عراق بود. اين نتيجه نرمش با مهيب‌ترين ديكتاتوري جهان معاصر و دست نشاندگانش بود.
حالا هم ملاهاي ايران با استفاده از همين سياست غرب، مترصدند هر كجا داعش در اثر حملات ائتلاف بين المللي عقب نشيني كرد، جايش را با شبه‌نظاميان پر كنند.
پس در وضعيتي كه همه مي دانند حملات هوايي عليه داعش به تنهايي كافي نيست، راه حل چيست؟ لابيهاي رژيم ايران مي‌گويند راه حل، شريك كردن اين رژيم در جنگ با داعش است. اما اين بزرگترين ضربه به ائتلاف خواهد بود. زيرا ملتهاي عراق و سوريه مي‌بينند ائتلاف در كنار دشمن اصلي‌شان يعني ملاها قرار گرفته‌است.
براي رهايي منطقه از بنيادگرايان تروريست، سه مولفه سياسي، نظامي و فرهنگي اجتناب ناپذيراست:
از نظر سياسي: مشخص كردن جبهه بندي واقعي در اين منطقه، بيش از هر زمان ديگر ضروري است. دولتها و گروهها در سراسر منطقه، سرانجام در دو جبهه، تقسيم مي‌شوند:
-يك طرف: نظام ولايت فقيه حاكم بر ايران و ديكتاتوري تحت‌الحمايه‌اش در سوريه، و گروه‌هاي شبه‌نظامي‌اش در عراق و لبنان و يمن.
-طرف ديگر: دولتها، ملتها و گروههايي كه از طرف بنيادگرايي تهديد مي‌شوند.
دشمن اصلي تمام كشورها و دولتهاي عرب و مسلمان، رژيم  تهران است. پيروزي بر بنيادگرايان تروريست در عراق و سوريه، بدون خلع يد از رژيم ايران از اين منطقه، امكانپذير نيست.
از نظر نظامي: بدون مشاركت نيروهاي ضدبنيادگرا و ميهن‌پرست، پيروزي متصور نيست. عشاير و رهبران اهل سنت عراق، بارها اعلام كرده‌اند اگر شبه نظاميان رژيم ايران كنار زده شوند، آمادة مقابله با داعش هستند.
از نظر فرهنگي: در مقابل افراطيگري تحت نام اسلام، يك آلترناتيو فرهنگي و ايدئولوژيك ضروري است. آلترناتيوي مبتني بر اسلام بردبار و دموكراتيك و برابري زن و مرد. والا رژيم آخوندي و افراطي گرايان سني، مبارزه با بنيادگرايي را به مثابة مبارزه با اسلام، تخطئه مي‌كنند.
سازمان مجاهدين خلق ايران با اعتقاد به چنين اسلامي و تبليغ براي آن در ايران، توانست يك آنتي تز فرهنگي و اجتماعي در مقابل اين رژيم بنيادگرا ارائه كند.
حمايت از مقاومت ايران باعث شناخته شدن اين آلترناتيو فرهنگي خواهد شد و به مقابله با عضوگيري جوانان اروپايي توسط بنيادگرايان كمك خواهد كرد.

موضوع دومي كه مي خواهم به آن بپردازم، برنامة تسليحات اتمي است كه رژيم ايران با استفاده از سياست مماشات وبا انواع فريبكاريها تلاش مي‌كند آن را حفظ كند. هر چند رژيم در نوامبر گذشته، به‌دليل بحرانهاي داخلي و فشار تحريمها، ناگزير در پروژه هاي اتمي خود، يك قدم عقب نشيني كرد، اما به رغم  نگراني رژيم از انفجار بحرانهاي داخلي، عدم قاطعيت آمريكا وكشورهاي غربي، باعث شده خامنه اي شرايط توافق را سخت تر و چشم انداز رسيدن به آن را هر چه دورتر كند.
ما باز هم هشدار مي‌دهيم هر توافقي بايد شامل اجراي بي قيد و شرط قطعنامه‌هاي شوراي امنيت، توقف كامل غني سازي و بازرسيهاي سرزده از تمام سايتهاي مشكوك باشد و الا راه براي دستيابي اين رژيم به بمب اتمي، باز مي ماند.
ما همچنين هشدار ميدهيم كه تمديد مذاكرات، خواست رژيم ايران است و از آن براي تكميل پروژه هاي اتمي اش بهره مي برد لذا اميدوارم كه فرانسه هم چنان در چارچوب مواضع قاطع و اصولي اش در مذاكرات، نگذارد رژيم ايران به اين خواسته و اين هدف خطرناك دست پيدا كند.

اما موضوع سوم، سركوب بيرحمانة مردم ايران است؛ با هزار اعدام در زمان روحاني، به‌خصوص اعدام ريحانه جباري در روز شنبه گذشته كه جرمش دفاع از خود در مقابل كسي بود كه مي خواست به او تجاوز كند، زجر كش كردن زندانيان بيمار، آزار اقليتهاي مذهبي، سركوب و اعدام كردها و عربها و بلوچها، دستگيري و آزار وكلا و روزنامه‌نگاران و فعالان اينترنت، و در هفته‌هاي اخير پاشيدن اسيد بر روي زنان از اين شمارست؛ به چهرة زنان بيگناهي كه توسط باندهاي جنايتكار ملايان با اسيد سوزانده شده، نگاه كنيد. چگونه سياست بي عملي غرب در اين رابطه، توجيه مي‌شود؟
آخوندهاي حاكم، سركوب را به خارج از مرزهاي ايران امتداد داده اند. از ترور اعضاي اپوزيسيون گرفته تا به‌كارگرفتن دولتهاي اروپايي براي سركوب اپوزيسيون با برچسب تروريسم و به كار گرفتن دولت عراق براي محاصرة اشرف و ليبرتي و كشتار اعضاي آن. تا كنون 116 تن از آنها كشته، حدود 1400 تن مجروح و مصدوم و 21 تن در اثر محاصره پزشكي زجركش شده اند و يك مرد و شش زن به گروگان گرفته شده اند. جرم آنها اين است كه در برابر هيولاي پليد بنيادگرايي، ايستادگي كرده و الهام بخش زنان و جوانان در مبارزه براي آزادي شده اند.
اميدوارم با توجه به بركناري مالكي در عراق، فرانسه با همة امكانات خود براي رسيدن به اين خواستها اقدام كند:
- به رسميت شناختن ليبرتي، به عنوان كمپ پناهندگي و تحت نظارت ملل متحد
- لغو محاصره، به ويژه محاصره پزشكي
-تضمين حداقلهاي ضروري براي تأمين امنيت و سلامت مجاهدان ليبرتي، تا زماني كه در عراق هستند
-آزادي گروگانها كه از 10 شهريور 92 به اسارت درآمده اند
و كاري كند كه ملل متحد در بارة اين جنايت بزرگ، تحقيق كند و مسئولان آن در برابر عدالت قرارگيرند.
از همة شما متشكرم.
http://www.hambastegimeli.com/home

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen