Montag, 29. September 2014

سوز و گداز از اعتبار و سندیت افشاگریهای مجاهدین

افشاگریهای هسته‌ای مجاهدین
افشاگریهای هسته‌ای مجاهدین
محمدحسن آصفری عضو کمیسیون امنیت و سیاست خارجی مجلس ارتجاع، ضمن آه و فغان از بن‌بست کنونی رژیم در پرونده هسته‌یی، اعتراف کرد که این بن‌بست و مخمصه، ناشی از افشاگریهای مجاهدین گریبانگیر رژیم شده است. 

آصفری که در مصاحبه‌یی با تلویزیون رژیم (6مهر) سخن می‌گفت، در قسمتی از اظهاراتش گفت: «زمانی که آقای البرادعی دبیری آژانس را برعهده داشت، وقتی که مستندات غیرواقعی گروهک منافقین، در اختیار آمریکاییها گذاشته شده بود، آمریکاییها به آقای البرادعی گفته بودند که اگر با این مستندات شما کاری انجام دادید، دادید؛ در غیراین صورت ادامه همکاری آمریکاییها با آژانس قابل بحث و بررسی است و حتی در خصوص تأمین بودجه و کمک مالی برای آژانس شما با مشکل و با چالش مواجه می‌شوید». 

عضو کمیسیون امنیت مجلس ارتجاع در قسمت دیگری از سخنان خود نیات شوم رژیم از برنامه هسته‌یی‌اش را برملا کرد و گفت: «ما به‌دنبال صنعت هسته‌یی هستیم، تا به‌دنبال یک صنعت دکوری باشیم که بگوییم خب ما الآن مثلاً موضوع هسته‌یی داریم، ولی هیچ استفاده‌ای از آن نمی‌کنیم».
http://www.mojahedin.org/news/143914/

فراخوان بین‌المللی برای نجات یک زن زندانی ۲۶ساله از اعدام

زندانی محکوم به اعدام ریحانه جبارى
زندانی محکوم به اعدام ریحانه
ریحانه جباری برای اجرای حکم جنایتکارانه اعدام به زندان گوهردشت منتقل شده است 
مقاومت ایران عموم مراجع بین‌المللی و ارگانهای حقوق‌بشری را به اقدام فوری برای نجات ریحانه جباری، یک زن زندانی 26ساله که در آستانه اعدام قرار دارد فرا می‌خواند و به‌ویژه از گزارشگر اعدام و گزارشگر ویژه ملل‌متحد درباره وضعیت حقوق‌بشر در ایران و ارگانهای مدافع حقوق زنان می‌خواهد همه امکانات خود را برای توقف این حکم وحشیانه به‌کار گیرند. 

دژخیمان رژیم آخوندی ساعتهایی پیش (بعد ازظهر دوشنبه 7مهرماه) خانم ریحانه جباری را مخفیانه از زندان قرچک ورامین به سلولهای انفرادی در زندان گوهردشت منتقل کرده‌اند. زندانیان در آستانه اعدام معمولاً شب قبل به سلولهای انفرادی گوهردشت منتقل می‌شوند و سحرگاه روز بعد حلق‌آویز می‌شوند. گفته می‌شود علت انتقال مخفیانه ریحانه، جلوگیری از اعتراض سایر زندانیان بوده است. 

دژخیمان زندان گوهردشت در پاسخ پیگیریهای مادر ریحانه تأیید کرده‌اند که او به این زندان منتقل شده و گفته‌اند: اسم او در لیست اعدامیها است. فردا صبح بیا جنازه او را تحویل بگیر. 

ریحانه جباری، یک طراح دکوراسیون، از هفت‌ونیم سال پیش، که با سلاح سرد در مقابل یک مأمور اطلاعات به دفاع از خود پرداخت، در زندان به‌سر می‌برد. این مأمور اطلاعات در یک طرح فریبکارانه قصد تعرض به ریحانه را داشت که او به ناچار به دفاع از خود برخاست. این درگیری به قتل این عامل اطلاعاتی رژیم منجر شد. دژخیمان رژیم آخوندی برای وادار کردن ریحانه به اعترافها اجباری او را تحت شکنجه‌های وحشیانه قرار دادند. 

رژیم زن‌ستیز آخوندی تلاش دارد با اعدام زنانی که در مقابل سرکوبگریها و رذالتهای عوامل رژیم سر خم نکرده‌اند، از همه زنان و جوانان زهر چشم بگیرد و جو ارعاب را در جامعه شدت بخشد. 

دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران 
7مهر1393 (29سپتامبر 2014)

http://www.mojahedin.org/news/143915

ویدیو کلیپی که باعث اعدام محسن امیر اصلانی شد

ویدیو کلیپی که باعث اعدام محسن امیر اصلانی شد

برای دانلود كلیپ كلیك كنید
خویشان محسن امیر اصلانی معتقدند ویدیو کلیپی که محسن ساخته و خود نام آلبوم عکسهای من را روی آن نهاده بود، باعث انتقامجویی رژیم و اعدام غیرمنتظره او شده است. 

ویدیو کلیپ آلبوم عکسهای محسن امیر اصلانی شامل تصاویری عمدتاً از مصائب و ناهنجاریهای اجتماعی و همچنین برخی مسائل سیاسی مانند اعدامهای دهه 60، مقاومت زندانیان سیاسی و قیام 88 و سرکوب وحشیانه آن می‌باشد. محسن این تصاویر را با توضیح و کلام کوتاه و نافذی ارائه کرده و طی آن، خمینی و آخوندهای خمینی‌صفت حاکم را باعث و بانی این فجایع دانسته است. وی از جمله می‌گوید: «این آلبوم خاطرات من است… و این سرزمین من است و سرزمین تو... ! من به امام‌تان ایمان نیاوردم... شما سربازان امام زمان نبودید!»... . 

محسن امیراصلانی در انتهای این ویدیو که طول آن حدود 13دقیقه می‌باشد، با لحن مؤثری می‌گوید: «این صدای من و پیام من است برای تو و هر کس که در این سرزمین آزاده است!» «هل من ناصر ینصرنی“ آیا کسی هست که مرا یاری رساند؟ آیا کسی هست که ما را یاری رساند؟» 

بستگان محسن امیر اصلانی طی اظهاراتی که از طریق اینترنت منعکس شده، گفته‌اند که این ویدیو کلیپ روز جمعه منتشر شد، روز دوشنبه محسن را به قرنطینه بردند و سه‌شنبه صبح اعدام کردند. 

رژیم ضدبشری آخوندها که از فرط پوسیدگی و شکنندگی، تاب تحمل یک ویدیوکلیپ کوتاه با مضمون انتقادی را ندارد و تنظیم کننده آن را پس از سالها زندان اعدام می‌کند، هنوز هیچ توضیح رسمی در مورد این اعدام نداده است. 

گزارشات دریافتی حاکی است که اعدام محسن امیراصلانی موجی از خشم و نفرت و همچنین موجی از همدردی و ابراز همبستگی با خانواده او برانگیخته است. خواهر محسن طی اظهاراتی که از طریق سایتهای اجتماعی منتشر شده، ضمن تشکر از پیامهای تسلیت و همبستگی مردم، گفته است: «تسلیت نگویید که من به داشتن برادری هم‌چون محسن مفتخرم، تبریک دارد خواهر شجاع مردی بودن».

http://www.mojahedin.org/news/14391

نظرات و دیدگاه ها مهدی سامع

مهدی سامع: حرف جدی در حاشیه تفریحات مقام معظم

 تاریخ ایجاد در 07 مهر 1393
مقام معظم در هنگام مرخص شدن از بیمارستان ضمن اعلام بهبودی کامل و شرمندگی «از این همه محبتی» كه امت همیشه در رکاب ولایت، «اظهار كردن و ابراز كردن»، خبر تفریح چند روزه خود كه «عبارت بود از شنیدن صحبتهای مقامات آمریكایی در زمینه‌ی مبارزه با داعش، كه واقعاً مایه‌ تفریح بود» را به اطلاع عموم رساند. در مورد آن «همه محبت» به جز دیدارهای دستچین شده حکومتیان که در مقیاس «این همه» نمی گنجید، همگان شاهد اظهار و ابراز انبوهی جوک بودند و بدین ترتیب مردم نیز با ساختن و یا خواندن جوکها پیرامون عمل جراحی آقا، شریک تفریح ولی فقیه نظام شدند.
عمل جراحی ولی فقیه همچنین موجب انتشار انبوهی تحلیلهای سطحی در مورد این رویداد شد. بر پایه سریالی از این گونه تحلیلها گویا حرکت برای جانشینی خامنه ای و خلع ید از سپاه پاسداران آغاز شده و به زودی باید شاهد یک دگرگونی در ساخت و بافت حکومت باشیم.  
از تفریح و حاشیه رویهای خامنه ای، جوک سازیهای مردم و تحلیلهایی که بیشتر به شوخی شبیه بود که بگذریم، در سخنان ولی فقیه نکته مهمی وجود داشت که باید آن را جدی گرفت. این نکته در حرفهای خامنه ای اساس سیاست راهبردی در عرصه جهانی است. این سیاست تاکنون برای ولایت خامنه ای کاربُرد مطلوب داشته است. با اتکا بر این سیاست خامنه ای توانسته برای امنیت نظام بسیاری از تهدیدها را به فرصت تبدیل کند.
خامنه ای گفت:«آمریكا با این كار می‌خواهد بهانه ای پیدا بكنه كه هم‌ چنان ‌كه در پاكستان با وجود دولت مستقر، با وجود ارتش قوی، ارتش پاكستان ارتش قوی است، بدون اجازه وارد پاكستان می‌شه، هر جا دلش می‌خواهد بمباران می‌ كنه، می‌خواهد در عراق و سوریه هم‌ چنین كاری انجام بده، بدانند كه اگر چنان‌ چه چنین اقدامی بكنن، همان مشكلاتی بر سر راهشون به ‌وجود خواهد آمد كه تو این ده سال گذشته در قضیه عراق براشون به ‌وجود آمد.» (شبكه خبر، دوشنبه 24 شهریور 1393)
این حرف روشن و صریح است. هرکس هم که از واقعیت رویدادهای ده سال گذشته عراق خبر درستی نداشته باشد و تنها اخبار کُشت و کُشتارها، بمبهای کنار جاده ای، ترور نخبگان دمکرات و لائیک، دامن زدن به جنگ مذهبی و فرقه ای و....را شنیده باشد، نتیجه می گیرد که خامنه ای به آمریکا اطلاع می دهد که «همان مشكلاتی» را برینان ایجاد می کنیم كه در «این ده سال گذشته در قضیه عراق» برایتان «به‌ وجود» آوردیم. 
حمله تجاوزگرانه امریکا به عراق در سال 2003 و اشغال این کشور، یک فرصت بزرگ برای ولایت خامنه ای بود و بسیاری به درستی آن را هدیه جرج بوش به رژیم ایران ارزیابی کردند. هدف اصلی عملیات تروریستی که از جانب سپاه قدس هدایت می شد، نشان دادن درماندگی آمریکا برای استقرار ثبات در عراق بود. خامنه ای مَست از تحقق این سیاست، اکنون که به اجبار تن به حذف نوری المالکی داده، بَرگ برنده خود، یعنی تروریسم را، روی میز می گذارد. خامنه ای می داند که هیچ امکان دیگری برای حفظ هژمونی در حاکمیت عراق و جلوگیری از سقوط بشار اسد ندارد. انتشار عکسهای یادگاری پاسدار سلیمانی در عراق، برای نشان دادن وجود سپاه قدس در مبارزه علیه داعش نیست. لاف خامنه ای در مورد شکسته شدن «کَمَر داعش» به وسیله مردم [بخوانید سپاه قدس] را هم نباید جدی گرفت. این را هم باید به حساب تفریح مقام معظم گذاشت. حرف و عمل جدی ولی فقیه نشان دادن برگ برنده خود است. خامنه ای با دو دوره تخست وزیری مالکی، بهترین امکان برای کمک به دیکتاتوری بشار اسد را در اختیار داشت. اکنون که خامنه ای مجبور به قبول حذف مالکی شده، باید از هر امکانی برای حفظ «عمق استراتژیک» خود استفاده کند. 
در شرایطی که ولایت خامنه ای با بحرانی عمیق و گسترده در داخل کشور درگیر است، تروریسم تنها حربه موثر و آزمایش شده و فرصت ساز برای خامنه ای است و اگر او از این حربه امروز استفاده نکند و یا نتواند استفاده کند، فردا خیلی دیر است.

http://www.hambastegimeli.com/

درگیرشدن جوانان تبریزی با مأموران انتظامی

درگيري جوانان با نيروي انتظامي در تبريز
درگیری جوانان با نیروی انتظامی در تبریز
در پایان مسابقه فوتبال بین تیمهای تراکتورسازی تبریز و سپاهان اصفهان در استادیوم سهند تبریز، در روز جمعه 4مهر طرفداران تیم تراکتورسازی با مأموران سرکوبگر انتظامی و لباس شخصیهای خامنه‌ای درگیر شدند در این درگیری که به خیابانهای تبریز نیز کشیده شد تماشاگران تبریزی شعار می‌دادند: نیروی انتظامی با آذری دشمنی.

http://www.mojahedin.org/news/143900

جوانان دلیر کرج صندوق کمک به بسیج را به آتش کشیدند

کرج
کرج
جمعی از جوانان در کرج روز یکشنبه 6مهر، صندوق کمک به بسیجیان مزدور را که در مقابل مسجد جامع کمال شهر نصب شده به آتش کشیدند و صحنه را ترک کردند.

http://www.mojahedin.org/news/143879

ابراز انزجار کمیسیون زنان شورا از اعدام تکاندهنده خانم سمیرا النعیمی وکیل و فعال حقوق‌بشری در عراق

اطلاعیه شورای ملی مقاومت
اطلاعیه شورای ملی مقاومت
کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت ایران از اعدام جنایتکارانه خانم سمیرا النعیمی، وکیل و فعال معروف حقوق‌بشری عراقی که توسط جریان تروریستی داعش به اتهام «ارتداد» در شهر موصل در ملاعام صورت گرفت، به خانواده این زن شجاع و عموم مردم عراق به‌ویژه زنان آزاده این کشور تسلیت می‌گوید. خانم النعیمی در روز 17سپتامبر پس از انتقاد به تخریب اماکن مذهبی و فرهنگی در فیس‌بوک خود، توسط گروه داعش بازداشت شد. وی برای توبه از مواضع خود مورد شکنجه بسیار قرار گرفت و سرانجام 5روز پس از دستگیرش اعدام شد. 

خانم چیت ساز، مسئول کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت ایران، تأکید کرد ایجاد و گسترش داعش در عراق و سوریه نتیجه عملکردهای جنایتکارانه و فرقه‌گرایانه ایران و دست نشاندگانش در این دو کشور است. 

مسئول کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت ایران تأکید کرد که تنها راه خاتمه بخشیدن بر وضعیت فاجعه‌بار عراق و غلبه بر داعش و افراطیگری خلع‌ید از رژیم ایران در این کشور است. 

کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت ایران 
6مهر1393 (28سپتامبر2014)

http://www.mojahedin.org/news/143882

رجب طیب اردوغان: ترکیه نمی‌تواند از جنگ علیه داعش خود را کنار بکشد

رجب طیب اردوغان
رجب طیب اردوغا
نخست وزیر ترکیه روز یکشنبه گفت: ترکیه نمی‌تواند خارج از ائتلاف بین‌المللی که با داعش می‌جنگد بماند. 
خبرگزاری فرانسه ضمن مخابره این اظهارات گفت: آنکارا آماده می‌شود در هفته آینده موضوع درگیر شدن نظامی خود با داعش را تعریف کند. 
به نظر می‌رسد به‌دنبال سفر هفته گذشته اردوغان به آمریکا تغییراتی در سیاستهای این کشور ایجاد شده است.

http://www.mojahedin.org/news/143884

جان بینر: آمریکا چاره‌ای جز اعزام نیروی زمینی به خاورمیانه ندارد

جان بینر رئیس مجلس نمایندگان آمریکا
جان بینر رئیس مجلس نمایندگان آمریکا
رئیس مجلس نمایندگان آمریکا می‌گوید واشینگتن چاره‌ای جز اعزام نیروی زمینی به خاورمیانه ندارد. جان بینر در مصاحبه با شبکه خبری ای‌بی‌سی در پاسخ به سوالی درباره اعزام نیروهای زمینی آمریکایی به منطقه خاورمیانه برای مقابله با گروه تروریستی داعش گفت: «چاره‌ای نداریم. آنها وحشی هستند. اگر ما زودتر آنها را نابود نکنیم، بهای آن را خواهیم پرداخت». 

جان بینر اقدامهای باراک اوباما برای مقابله با تهدید گروه داعش را ناکافی دانست و گفت: «اگر هدف ما، چنان‌که رئیس‌جمهور می‌گوید از بین بردن گروه داعش است، فکر نمی‌کنم استراتژی که وی مشخص کرده به این هدف برسد». 

وی بار دیگر تصریح کرد ممکن است چاره‌یی جز اعزام نیروی زمینی به خاورمیانه نداشته باشیم.

http://www.mojahedin.org/news/143895

Sonntag, 28. September 2014

ايران شکست مذاکرات اتمی در نیویورک

مذاکرات هسته‌ای رژیم در نیویورک
مذاکرات هسته‌ای رژیم در نیویورک


هیأت مذاکره‌کننده هسته‌یی رژیم ایران پس از 10روز مذاکره بی‌نتیجه نیویورک را ترک کرد. 
خبرگزاری حکومتی ایسنا نوشت: هفتمین دوره مذاکرات هسته‌یی بدون دستیابی به پیشرفتی ملموس پایان یافت. به گفته مقامهای دوطرف، اختلافات بر سر موضوعات جدی هم‌چنان باقی است و دو طرف نتوانستند در این دور از مذاکرات نیز در موضوعاتی از جمله ظرفیت غنی‌سازی و تعداد سانتریفیوژ‌ها و چگونگی لغو تحریمها به تفاهم برسند. این مذاکرات با توجه به این‌که نتیجه‌یی ملموس در برنداشت بدون کنفرانس خبری پایان یافت.

http://www.mojahedin.org/news/143859

آماده‌سازی تظاهرات علیه حوثیها در صنعا

آمادگی مردم یمن برای تظاهراتی بزرگ علیه حوثی‌ها
آمادگی مردم یمن برای تظاهراتی بزرگ علیه حوثی‌ها
به گزارش تلویزیون العربیه مردم صنعا در حال آماده‌سازی برای برگزاری یک تظاهرات بزرگ برای بیرون کردن شبه‌نظامیان حوثی از پایتخت یمن هستند. حوثیهای مسلح به سمت شهر حدیده حرکت کرده‌اند تا آن را تصرف کنند. این در حالی است که جمال بن عمر فرستاده ویژه سازمان ملل‌متحد به یمن، از تمامی طرفهای درگیر خواسته است تا به توافقنامه صلح به‌ویژه جنبه‌های امنیتی آن پایبند باشند.

http://www.mojahedin.org/news/143869

تشنج در مجلس ارتجاع بر سر سکوت و پاسخ ندادن روحانی به نخست‌وزیر انگستان

آخوند رسایی در مجلس رژیم ایران
آخوند رسایی در مجلس رژیم ایران
مجلس ارتجاع امروز (یکشنبه6مهر) بر سر اظهارات دیوید کامرون نخست‌وزیر انگستان و سکوت و پاسخ ندادن روحانی به این اظهارات به تشنج کشیده شد: 
آخوند رسایی از نمایندگان باند خامنه‌ای در مجلس به آخوند ابوترابی نایب‌رئیس مجلس که ریاست جلسه را به عهده داشت اعتراض کرد که چرا سکوت کرده است؟ در حالی که رئیس جلسه باید به‌ نمایندگی از مجلس صحبت کند. 
آخوند رسایی با سوز و گداز بسیار گفت: «کامرون چند ساعت بعد از ملاقات با رئیس‌جمهور محترم ما پشت تریبون سازمان ملل رفت، به ملت ایران به نظام اسلامی و حتی به همین دولتی که به او احترام کرده بود و رفته بود به ملاقات او، توهینهای مکرری کرد». 
آخوند ابوترابی که نتوانسته بود رسایی را آرام کند، خطاب به او گفت: «این جا جای عربده کشیدن نیست… نباید این‌جوری داد بزنید». 
در این‌جا مجلس دچار تشنج شد و فریادهای موافق و مخالف و نعره‌های «مرگ بر انگلیس» فضا را پر کرد.

http://www.mojahedin.org/news/143864

شعار مرگ بر استبداد دانشجویان در دانشـگاه شهر کرد

دانشگاه آزاد شهرکرد
دانشگاه آزاد شهرک


دانشجویان دانشگاه آزاد شهر کرد روز شنبه 5مهر در مقابل امور اداری این دانشگاه یک تجمع اعتراضی برپا کرده و با سر دادن شعار مرگ بر استبداد نسبت به قطع خط اینترنت در این دانشگاه اعتراض کردند.

http://www.mojahedin.org/news/143865

تجمع دراویش در مقابل دادگستری رژیم در تهران + عکس

تجمع دراویش گنابادی در جلوی دادگستری
تجمع دراویش گنابادی در جلوی دادگستری


صدها تن از دراویش گنابادی ظهر امروز یکشنبه ششم مهر با وجود جو امنیتی و حضور گسترده مأموران سرکوبگر برای سومین بار در مقابل دادگستری رژیم در خیابان ولیعصر تهران تجمع کردند و خواستار آزادی دراویش زندانی شدند. دراویش تجمع کننده با زنجیر کردن خود به یکدیگر در مقابل مأموران سرکوبگر نیروی انتظامی و مزدوران لباس‌شخصی مقاومت کردند. شماری از دراویش گنابادی که از شهرهای مختلف به تهران آمده بودند در ورودیهای تهران و پاسگاههای بین شهری دستگیر شده‌اند. 

تجمع‌کنندگان همانند تجمعات قبلی خواستار برداشته شدن محدودیتها علیه دراویش شدند و گفتند یا محدودیتها را از روی ما بردارید و یا هم‌چون دراویش زندانی، ما را هم به جرم درویشی زندانی کنید. در تجمعات قبلی دژخیمان به دراویش حمله کرده و بیش از 50تن از آنان را مجروح و صدها تن را دستگیر کردند.
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

http://www.mojahedin.org/news/143866

صداى مهر – گفتگو با دكتر محمد على شيخى

جيسون واين كارتنر- سازمان سراسرى جوانان جمهوريخواه

پيام كيل بروور – شهردار منهتن نيويورك

جان بولتن – سفير پيشين آمريكا در سازمان ملل

صوفى سعيدى– تظاهرات در نيويورك : نه به روحانى

پيام مريم رجوى به تظاهرات نه به روحانى درنيويورك

دكتر صالح رجوى- تظاهرات در نيويورك

سخنرانى پهلوان مسلم اسكندر فيلابى - تظاهرات در نيويورك : نه به روحانى

نظرات و دیدگاه ها* شيرين نريمان

نظرات و دیدگاه ها

شيرين نريمان:مسعود ناخدای کشتی آزادی ایران

 تاریخ ایجاد در 29 شهریور 1393
شهریور امسال پنجاهمین سالگرد تاسیس سازمان مجاهدین خلق است. بعد از بنيان گذاران این سازمان، يعني محمد حنيف نژاد، سعيد محسن و علي اصغر بديع زادگان تنها نام برجسته که در سراسر ایران و جهان شناخته شده است نام نامي مسعود است. مسعود رجوي نامی شناخته شده در سراسر ایران. 
البته با فعالیتهای شبانه روزی رژیم و خرج میلیونها دلار در پخش افکار منفی و دروغ  رژيم تمام تلاش خود را مي كند تا اين نام را آلوده و خدشه دار كند، اما هركس او را بشناسد و سوابق و موضعگیریهای او را حتي از دور دنبال کرده باشد، به او عشقي بزرگ خواهد داشت.
اما به راستي در مورد مسعود چه میدانیم؟ و در این پنجاه سال بر مجاهدین خلق چه گذشت؟ و از کجا تا بی کرانها رسیدند؟ سازمانی که در نتیجه تحقیق و جمع بندی سه جوان دانشجو بنایش ریخته شد، اكنون کهکشانی را به دنبال میکشد. یک عقیده و یک راه و روش و بینش جدید مبارزه زاده شد. راهی که در طی این نیم قرن نه تنها زنده و پر خروش به پیش مي تازد بلکه دیگر متعلق به یک خلق نیست و از مرزهای ایران  گذشته و جهانی شده است. پدیده ای که تنها راه نجات نه تنها خاورمیانه بلکه جهان میباشد.
چه کسی 50 سال پیش تصور میکرد که سازمان مجاهدین خلق ايران این گونه در غرب و بخصوص در قلب آمریکا مطرح و شناخته شده باشد؟ و تبدیل به نیرویی شود که استبدادگران حاكم بر ميهنمان همواره در مذاكره با طرف حسابهاي مماشات گر آن را روي ميز بگذارند. و همچون خاری در چشم معامله گران و سود جویان فرو رود و اجازه سازش تمام عیار را ندهد. چه کسی فکر میکرد سازمانی که 69 تن از اعضایش - شامل 11 تن از 16 شاخه رهبریش - توسط ساواک در سال 50 دستگیر شده بود، مي تواند نه تنها از آن ضربه بلکه از ضربه های آینده نیز سالمتر و قویتر بیرون بیاید. پدیده ای که تبدیل به قویترین اپوزیسیون دنیا شده است و رژیم ملایان چنان از آن وحشت داشته باشد که حتی تحمل زنان و مردان بی سلاح آن سازمان را در یک منطقه محدود و کوچک آن هم در کشور همسایه اش را نداشته و انها را مورد حمله و کشتار قراردهد.
مسعود جوانترین عضو رهبری سازمان بود که به همراه حنیف بزرگ، سعید محسن و اصغر بدیع زادگان دستگیر وبه اعدام  محکوم شد. اما به خاطر فعالیت های برادرش شهيد پروفسور کاظم رجوی فعال حقوق بشر و استاد دانشگاه سوربن در سویس از اعدام جست. درنگي كنيم و ببينيم حنیف کبیر در آن روزهاي سخت و دشوار چه پتانسیل و ویژگی در مسعود دیده بود که آینده سازمان را به دست اين جوان 24 ساله سپرد؟ قطعا که اگر انتخاب اصلح او نبود، مجاهدين اكنون در اين اوج قرار نداشتند. اما تاريخ نشان داد كه مسعود رجوي اين صلاحیت را دارد و ثابت کرد که انتخاب محمد حنيف نژاد چه بجا و درست بوده است. اوست که تا به حال سازمان را از طوفانهای بسیاری به سلامت عبور داده است و به این نقطه رسانده است. همو بود که در جريان خيانت اپورتونيستهاي چپ نما در سال 1354 تضاد واقعی را مبارزه با استبدادگر اعلام کرد و از منحرف کردن سازمان از هدف اصلی جلوگیری کرد. اوبود که با تصمیمهای درست و اعلام مواضع شفاف این هدایت را همچنان ادامه داده و مي دهد.
به راستی آن زمان که حنیف فرمان کشتی مبارزه و مقاومت را به جوان 24 ساله میسپرد به خوبی میدانست که هدايت اين كشتي توفان زده را به چه كسي سپرده است. فقط میتوان تصور کرد که حتما او در آن چندسال کوتاه ویژگیهایی در مسعود دیده بود که مطمئن بود سازمان به دست او متبلور خواهد شد. دلم میخواست در جريان گفتگوهای این مرشد و مريد میبودم و به بحثهای آن دو گوش میدادم. اما معاندان همواره از تکرار حقایق جلوگیری كرده اند و تهمتهای خودشان را گسترش دادند. بگذریم که اگر هر کس دیگری هم به جای مسعود بود باز هم همین تهمتها به او زده میشد. البته این ویژگیها را خود مجاهدین بخصوص اعضای اولیه آن بخوبی از ان آگاهند وبه همین خاطر یکدست و متحد پشت سر مسعود ایستاده اند و يك صدا و يك زبان او را به راهبري خود برگزيده اند.
این اتحاد و همفکری در زیر چتر رهبری مسعود در بعد از انقلاب متبلورتر و محسوس تر شد چنانچه خمینی جلاد آن را به خوبي دریافت و به همين دليل با تمام قوا بر حمله و قلع و قم هوادران و یا به عبارتی خلق مسعود شد.
به خوبي به ياد دارم که در اولین گردهم آیی مجاهدین و اولین سخنرانی مسعود در دانشگاه تهران تعداد حاضرين شاید در حد چند هزار نفر بود. اما هر چه که مردم بخصوص جوانان با حرفهای آتشین مسعود که با زبانی دیگر اما بسیار ساده سخن مي گفت آشنا مي شدند و از مرامی جدید مي شنيدند محبوبیت سازمان روز به روز بیشتر میشد و تعداد شركت كنندگان در اين برنامه ها هر روز بیشتر از بیش مي شد... آري مسعود با زباني سخن مي گفت كه بر روح و جان مي نشست. زن و مرد و پیر و جوان  دسته دسته به صفوف هوادارن مجاهدین می پیوستند و در انجمنهای گوناگون شروع به فعالیت مي كردند. و این مجاهدین بودند که قبل از همه، زنان را وارد مبارزه كردند و حضور مستمر آنان را در همه صحنه ها تضمين نمودند. دختران جوان دوشادوش پسران به فروش روزنامه مجاهد در خیابانها پرداختند. اين رقابت زیبا كه دانش آموزان کدام مدرسه بیشتر روزنامه مي فروشند و چه مناطقی را تحت پوشش مي دهند، خود شور و حالي دو چندان به فروش نشريه مجاهد ارگان سازمان مجاهدين خلق ايران داده بود كه در آن دوران خود مبارزه بود. اين چنين بود که هواداران با پيرامون خود و به خصوص محله های متفاوت اشنا شدند. در همان زمان راه اندازي میز کتاب در شهرها و مناطق مختلف شروع شد. این مجاهدین بودند که یكانهای میلیشیا را در روز دانش آموز سال 1358 اعلام کردند. آنان بودند که زنان را برای شرکت در مجلس  کاندیدا اعلام کردند. آنها بودند در برابر شعار ارتجاعي ”يا روسري يا توسري” ساخته و پرداخته خميني ايستادند و به آن نه گفتند. در یک کلام این مجاهدین بودند که پيشناز سنت شکنی در همه ابعاد آن در جامعه بودند و همین عامل جذب هر چه بیشتر زنان و مردان جوان و نوجوان و محبوبتر شدن هر چه بیشتر مجاهدین و و شخص مسعود بود. سخنان مجاهدين در عین سادگی پر از شور و نشاط و هیجان انقلابی بود و بر دلها و قلبها می نشست. این چنین بود که در هر گردهم آیی و تظاهرات تعداد شرکت کنندگان بیشتر و بیشتر مي شد. و به همین دلیل ترس و وحشت از همه گیر شدن پدیده ای بنام مجاهدین و راه رسم آنان که درست در نقطه کاملا متضاد خمینی و دستگاه او بود اين دجال ضد بشر را به مقابله با مجاهدین و هوادارنش انداخت. چماقداری و به هم زدن میتینگها و ضرب و شتم هوادارن که از ابداعات آخوند بهشتی بود تضاد را هر چه بیشتر تشديد و آزادگان را براي حق طلبی به میدان میاورد تا از آزادي و دموكراسي که به خاطر آن انقلاب کرده بودند دفاع کنند.
به یاد مي آورم شبی در دي ماه سال 1360 لاجوردی جلاد با زور و کتک و تهدید زندانیان را به حسینه زندان اوین آورد و در مقابل همه بچه ها اعتراف کرد چگونه او و رژيمش از تک تک بچه ها (انهم بچه های 15 یا 16 ساله) وحشت دارند و اعتراف کرد: "بله تک تک شماها را اعدام مي كنيم. حتی اگر قرار باشد از بدن شماها برای سنگرهایمان جهت حفاظت از بسیجیهای در جنگ، استفاده مي كنيم و تا مطمئن شويم كه همه تان از بين رفته ايد، چرا که هر کدام از شما یک سازمان مجاهدین هستید".
در آن شبهای تار و درد آور بسیاری از ما متوجه اصل بحث نشدیم. اما بعد از گذشت سالیان با تمام وجود درك مي كنم که خمینی و دستیارانش مي دانستند که با چه پديده يي روبرو هستند و به راستي که این عقیده و ایمان از بین رفتنی نیست بلکه هر چه مي گذرد عمیقتر و محکمتر میشود. ایمان به آزادی و دموكراسي و روح مقاومت و مبارزه، دیگر تنها از آن مجاهدین نیست بلكه به حلقه هواداران و دوستدارانشان نیز بسط یافته است. همه خود را صاحبخانه مي دانند و در پیروزیها و شرایط سخت شریک و یک زبان هستند. همان طور که در جريان دستگیری خانم رجوی در سال 2003 دیدیم، هواداران مجاهدين برای دفاع از حق و رهبري و اهدافشان به طور خودجوش به حركت درآمدند. اين همان چیزی است که خمینی و شكنجه گرانش هم چونلاجوردی به خوبي مي دانستند و اكنون نيز دم و دمبالچه هايش به خوبي مي دانند و از آن کماکان از آن وحشت دارند. جرياني و طرز تفكري و نگرشي که هنوز هم بعد از نيم قرن همچنان با تمام قوا پیش مي تازد و رژیم زبون ملایان را ياراي ايستادگي در برابر آن نيست و از اين رو بسيار از وحشت دارد و هنوز این مجاهدین هستند که همين امروز نيز وقتي رژيم با مماشاتگران بر سر يك ميز مي نشنيند مسأله اول و آخرش هستند و همواره خواهان تحت فشار گذاشتن آنها از سوي قدرتهاي بزرگ است، امري كه براي هر طرف حسابي و ابرقدرتي جايگاه اين جريان ريشه دار را در تعادل قواي موجود ايران و منطقه نشان مي دهد.
ملایان حاکم برایران به خوبي آگاهند که دشمن اصلی آنان کیست. بله به راستي که ايدئولوژي مجاهدین بر پایه اسلام مترقی و بر اساس عشق و بخشش و برابری و مساوات و بردباري و تسامح استوار شده است درست در نقطه مقابل نگرش ارتجاعي آخوندهاي دجال و جلاد. درست به همین دلیل است ستمگران حاكم بر ظالمان ایران نه مي توانستند و نه مي توانند آن را برتابند.
اما راز این موفقیت در چيست؟. اگر یک مدیریت و به زبان دیگر هدايت و فرماندهي و راهبري درستی در میان نبود حتما که اين سازمان از بین مي رفت.. اين نه يك برداشت شخصي و نه يك نتيجه گيري از روي احساس است، هركس كه در روزهای سرخ و خونين اما تاريك دهه شصت در ايران و به طور خاص در تهران به سر برده باشد، خوب به خاطر دارد كه اغلب هوداران مجاهدین یا در زندانها بودند و یا  زندگی مخفي داشتند. اين هوادارن که طيفي از سنین متفاوت از طبقات مختلف جامعه بودند در زندانهای سراسر ایران در برابر رژیم ددمنش آخوندي يك صدا و يك زبان  بودند. ترجیح مي دادند كه جان خود را فديه راه آزادي مردم ايران كنند يا سالهاي متمادي را پشت ميله هاي زندان سپري كنند تا در برابر اين رژيم خونخوار سر تسليم فرود آورند. و به همين دليل هم صد صد به جوخه های اعدام سپرده شدند.
همان مسئولیتی که حنیف کبیر به مسعود 24 ساله سپرده بود اكنون سینه به سینه در میان هزاران زن و مرد‚ دختر و پسر جوان  منتقل مي شد: "مقاومت دربرابر ظلم و سرکوب و دیکتاتور".
به راستی آن زمان که حنیف كبير سكان کشتی این مقاومت را به مسعود رجوي می سپرد خوب مي دانست که چه کسی را برای این مسئولیت خطیر برگزيده است. وه كه از تصور گفتگوي بين اين مريد و مراد و عاشق و معشوق چه شعفي به انسان دست مي دهد. راستي چه عالمي بوده است بين حنيف و مسعود؟.
باید اعتراف کرد که همین یکدستی و یکصدایی خود مجاهدین و بخصوص مجاهدین دهه 50 و ایمانشان به صلاحیت مسعود بود و هست که باعث پیروزی سازمان تا این نقطه شده است.
عشق زیبا و فرمانبری و ایمان تک تکشان به خود مسعود فقط نشانی از انتخاب اصلح حنیف میباشد. گرداندن کشتی مقاومت و این سازمان از امواج طوفانهای عظیم کار ساده ای نبود و این مسعود بود که این کشتی را به این نقطه رسانده وشکی نیست که این ناخدای ما کشتی آزادی مقاومت ایران را به ساحل نجات خواهد رساند.
از هر لحظه اش که بخواهیم جزء به جزء نام ببریم، از ضربه سال 54 که مسعود اجازه نداد هیچ شکافی در مبارزه علیه دیکتاتوری شاه ايجاد شود و یا اعلام مواضع سازمان بر علیه بنیادگرایی مذهبی و ایستادگی در برابر سرکوب و چماقداری و زورگویی در بدو انقلاب و یا گسترش سازمان در میان توده های مردم و تا دست آوردهاي سي و سه سال نبرد خونين و پر افتخار همه و همه فقط بيانگر رهبری  و بینش درست وی از موقعیت زمانی و دگر اندیشی برای آینده ایران میباشد.
یکی از مهمترین ویژگی رهبری مسعود تربیت یک نسل مجاهد بود و مهمتر از همه انقلابی درونی برای دادن مسئولیت مدیریت و فرماندهی به زنان مجاهد بود. اگر او پیش قدم نمیشد شاید که هنوز زنان شهروندان دست دوم محسوب میشدند و از حضور داشتن در پستهای مسئولیتی محروم بودند. او بود که به همراه مریم با  یک انقلاب درونی دست به یک تغییر انقلابی زدند  و یک نسل جدید مسئولین و فرماندهان، ان هم از جنس زن تربیت شد. البته که باور داشتن به درون خود و سنت شکنی حتی برای زنان چریک مجاهد نیز بسیار سخت بود. چرا که هم خود باید به این باور میرسیدند و هم لیاقت و صلاحیت خود را به بیرون از خود ثابت میکردند. محدوده هوداران و اطرافیان سازمان خود از منتقدین بسیار سخت بودند و این مسئولین زن بیش از مردان زیر ذره بین بودند و مورد انتقاد و حسابرسی قرار میگرفتند. زنان با ناباوری وارد این کارزار سنتی و تاریخی چند هزارساله شدند و درعمل نشان دادند که میتوانند مسئولیت بیشتر بپذیرند و سد شکنی کنند. 
آري این مسعود و مریم بودند که با یاد آوری به توانایی های انسانها بدون در نظرگرفتن جنسیت آنها و با دادن مسئولیت ها به خصوص به زنان فرماندهاني مجرب و آزموده از آنان تربيت كردند. و اكنون این فرماندهان زن در درون سازمان مجاهدين هستند که بزرگتری پروژه هارا به بهترین شکل به پيش مي برند. نيازي به بردن نامشان نیست و اعضاي خانواده بزرگ مقاومت اين زنان را به خوبي مي شناسند. مهم این است که نسلی جدید از مجاهدین تربیت شده كه هرگونه نگراني از آينده را برطرف مي كنند. آري مسعود و راه و آرمانش در میان این نسل جدید تکثیر شده است. مهمترین نشانه، وجود خود مریم و متبلور کردن این راه است. مقاومت ایران و مجاهدین خلق در این چند سال اخیر و به همت خانم رجوی اینچنین فراگير و بین المللی شد. تا جايي که سیاستمداران شخصيتهاي بين المللي در غرب همواره از او با احترام ياد مي كنند.
البته در این مسیر باید از تعلیمات مسعود برای مردان مجاهد با قبول و احترام به زنان مسئول و مبارزه به ناباوریهای خود نیز یاد کرد راهی بس سخت.
كار مسعود تنها به تربيت مجاهدین، به معني اعضاي سازمان، منحصر نشد بلكه همو بود كه به زنان این مقاومت یاد داد که چگونه روی پای خود بایستند و شعار میتوان و باید را كه شاخص و راهنماي عمل مريم رجوي است در زندگی روزمره شان عملی کنند و سدها را بشکنند و موانع را كنار بگذارند.
آري یک نسل و یک مقاومت پرورده شد که سر منشا آن فقط مسعود است و بس. او پرچمدار و ناخدای کشتی مقاومت ماست و او راه و مسير نوين را به همه ما نشان داده و مي دهد و نسل ایمان و مقاومت و امید و پایداری را پرورش داده و مي دهد.
مسعود خود را در همه ما تكثير كرد
مسعود سرچشمه كوثر ما شد
باشد كه با مسعود ايران را از نو بسازيم، با همه درسها و پندهايش، با ايستادگي اش، با مقاومتش، با استواريش
آري با مسعود ايران را با عشق دوباره خواهيم ساخت، همان عشقي كه در همه زنان و مردان مجاهد و ياران و هوادارانشان مي بينيم.
مسعود، اين هديه گرانقدر حنيف كبير به مردم ايران، اكنون در چشمها و لبخندهاي همه مان جاري است

تجمع اعتراضی کشاورزان بهبهان

بهبهان
بهبها
جمعی از کشاورزان شهرستان بهبهان در اعتراض به کاهش سهم آب کشاورزی خود از سد مارون در برابر شرکت بهره‌بردار این سد تجمع کردند و خواهان افزایش «حقابه» خود از این سد شدند.

http://www.mojahedin.org/news/143853/

شيرين نريمان:مسعود ناخدای کشتی آزادی ایران

نظرات و دیدگاه ها

شيرين نريمان:مسعود ناخدای کشتی آزادی ایران

 تاریخ ایجاد در 29 شهریور 1393
شهریور امسال پنجاهمین سالگرد تاسیس سازمان مجاهدین خلق است. بعد از بنيان گذاران این سازمان، يعني محمد حنيف نژاد، سعيد محسن و علي اصغر بديع زادگان تنها نام برجسته که در سراسر ایران و جهان شناخته شده است نام نامي مسعود است. مسعود رجوي نامی شناخته شده در سراسر ایران. 
البته با فعالیتهای شبانه روزی رژیم و خرج میلیونها دلار در پخش افکار منفی و دروغ  رژيم تمام تلاش خود را مي كند تا اين نام را آلوده و خدشه دار كند، اما هركس او را بشناسد و سوابق و موضعگیریهای او را حتي از دور دنبال کرده باشد، به او عشقي بزرگ خواهد داشت.
اما به راستي در مورد مسعود چه میدانیم؟ و در این پنجاه سال بر مجاهدین خلق چه گذشت؟ و از کجا تا بی کرانها رسیدند؟ سازمانی که در نتیجه تحقیق و جمع بندی سه جوان دانشجو بنایش ریخته شد، اكنون کهکشانی را به دنبال میکشد. یک عقیده و یک راه و روش و بینش جدید مبارزه زاده شد. راهی که در طی این نیم قرن نه تنها زنده و پر خروش به پیش مي تازد بلکه دیگر متعلق به یک خلق نیست و از مرزهای ایران  گذشته و جهانی شده است. پدیده ای که تنها راه نجات نه تنها خاورمیانه بلکه جهان میباشد.
چه کسی 50 سال پیش تصور میکرد که سازمان مجاهدین خلق ايران این گونه در غرب و بخصوص در قلب آمریکا مطرح و شناخته شده باشد؟ و تبدیل به نیرویی شود که استبدادگران حاكم بر ميهنمان همواره در مذاكره با طرف حسابهاي مماشات گر آن را روي ميز بگذارند. و همچون خاری در چشم معامله گران و سود جویان فرو رود و اجازه سازش تمام عیار را ندهد. چه کسی فکر میکرد سازمانی که 69 تن از اعضایش - شامل 11 تن از 16 شاخه رهبریش - توسط ساواک در سال 50 دستگیر شده بود، مي تواند نه تنها از آن ضربه بلکه از ضربه های آینده نیز سالمتر و قویتر بیرون بیاید. پدیده ای که تبدیل به قویترین اپوزیسیون دنیا شده است و رژیم ملایان چنان از آن وحشت داشته باشد که حتی تحمل زنان و مردان بی سلاح آن سازمان را در یک منطقه محدود و کوچک آن هم در کشور همسایه اش را نداشته و انها را مورد حمله و کشتار قراردهد.
مسعود جوانترین عضو رهبری سازمان بود که به همراه حنیف بزرگ، سعید محسن و اصغر بدیع زادگان دستگیر وبه اعدام  محکوم شد. اما به خاطر فعالیت های برادرش شهيد پروفسور کاظم رجوی فعال حقوق بشر و استاد دانشگاه سوربن در سویس از اعدام جست. درنگي كنيم و ببينيم حنیف کبیر در آن روزهاي سخت و دشوار چه پتانسیل و ویژگی در مسعود دیده بود که آینده سازمان را به دست اين جوان 24 ساله سپرد؟ قطعا که اگر انتخاب اصلح او نبود، مجاهدين اكنون در اين اوج قرار نداشتند. اما تاريخ نشان داد كه مسعود رجوي اين صلاحیت را دارد و ثابت کرد که انتخاب محمد حنيف نژاد چه بجا و درست بوده است. اوست که تا به حال سازمان را از طوفانهای بسیاری به سلامت عبور داده است و به این نقطه رسانده است. همو بود که در جريان خيانت اپورتونيستهاي چپ نما در سال 1354 تضاد واقعی را مبارزه با استبدادگر اعلام کرد و از منحرف کردن سازمان از هدف اصلی جلوگیری کرد. اوبود که با تصمیمهای درست و اعلام مواضع شفاف این هدایت را همچنان ادامه داده و مي دهد.
به راستی آن زمان که حنیف فرمان کشتی مبارزه و مقاومت را به جوان 24 ساله میسپرد به خوبی میدانست که هدايت اين كشتي توفان زده را به چه كسي سپرده است. فقط میتوان تصور کرد که حتما او در آن چندسال کوتاه ویژگیهایی در مسعود دیده بود که مطمئن بود سازمان به دست او متبلور خواهد شد. دلم میخواست در جريان گفتگوهای این مرشد و مريد میبودم و به بحثهای آن دو گوش میدادم. اما معاندان همواره از تکرار حقایق جلوگیری كرده اند و تهمتهای خودشان را گسترش دادند. بگذریم که اگر هر کس دیگری هم به جای مسعود بود باز هم همین تهمتها به او زده میشد. البته این ویژگیها را خود مجاهدین بخصوص اعضای اولیه آن بخوبی از ان آگاهند وبه همین خاطر یکدست و متحد پشت سر مسعود ایستاده اند و يك صدا و يك زبان او را به راهبري خود برگزيده اند.
این اتحاد و همفکری در زیر چتر رهبری مسعود در بعد از انقلاب متبلورتر و محسوس تر شد چنانچه خمینی جلاد آن را به خوبي دریافت و به همين دليل با تمام قوا بر حمله و قلع و قم هوادران و یا به عبارتی خلق مسعود شد.
به خوبي به ياد دارم که در اولین گردهم آیی مجاهدین و اولین سخنرانی مسعود در دانشگاه تهران تعداد حاضرين شاید در حد چند هزار نفر بود. اما هر چه که مردم بخصوص جوانان با حرفهای آتشین مسعود که با زبانی دیگر اما بسیار ساده سخن مي گفت آشنا مي شدند و از مرامی جدید مي شنيدند محبوبیت سازمان روز به روز بیشتر میشد و تعداد شركت كنندگان در اين برنامه ها هر روز بیشتر از بیش مي شد... آري مسعود با زباني سخن مي گفت كه بر روح و جان مي نشست. زن و مرد و پیر و جوان  دسته دسته به صفوف هوادارن مجاهدین می پیوستند و در انجمنهای گوناگون شروع به فعالیت مي كردند. و این مجاهدین بودند که قبل از همه، زنان را وارد مبارزه كردند و حضور مستمر آنان را در همه صحنه ها تضمين نمودند. دختران جوان دوشادوش پسران به فروش روزنامه مجاهد در خیابانها پرداختند. اين رقابت زیبا كه دانش آموزان کدام مدرسه بیشتر روزنامه مي فروشند و چه مناطقی را تحت پوشش مي دهند، خود شور و حالي دو چندان به فروش نشريه مجاهد ارگان سازمان مجاهدين خلق ايران داده بود كه در آن دوران خود مبارزه بود. اين چنين بود که هواداران با پيرامون خود و به خصوص محله های متفاوت اشنا شدند. در همان زمان راه اندازي میز کتاب در شهرها و مناطق مختلف شروع شد. این مجاهدین بودند که یكانهای میلیشیا را در روز دانش آموز سال 1358 اعلام کردند. آنان بودند که زنان را برای شرکت در مجلس  کاندیدا اعلام کردند. آنها بودند در برابر شعار ارتجاعي ”يا روسري يا توسري” ساخته و پرداخته خميني ايستادند و به آن نه گفتند. در یک کلام این مجاهدین بودند که پيشناز سنت شکنی در همه ابعاد آن در جامعه بودند و همین عامل جذب هر چه بیشتر زنان و مردان جوان و نوجوان و محبوبتر شدن هر چه بیشتر مجاهدین و و شخص مسعود بود. سخنان مجاهدين در عین سادگی پر از شور و نشاط و هیجان انقلابی بود و بر دلها و قلبها می نشست. این چنین بود که در هر گردهم آیی و تظاهرات تعداد شرکت کنندگان بیشتر و بیشتر مي شد. و به همین دلیل ترس و وحشت از همه گیر شدن پدیده ای بنام مجاهدین و راه رسم آنان که درست در نقطه کاملا متضاد خمینی و دستگاه او بود اين دجال ضد بشر را به مقابله با مجاهدین و هوادارنش انداخت. چماقداری و به هم زدن میتینگها و ضرب و شتم هوادارن که از ابداعات آخوند بهشتی بود تضاد را هر چه بیشتر تشديد و آزادگان را براي حق طلبی به میدان میاورد تا از آزادي و دموكراسي که به خاطر آن انقلاب کرده بودند دفاع کنند.
به یاد مي آورم شبی در دي ماه سال 1360 لاجوردی جلاد با زور و کتک و تهدید زندانیان را به حسینه زندان اوین آورد و در مقابل همه بچه ها اعتراف کرد چگونه او و رژيمش از تک تک بچه ها (انهم بچه های 15 یا 16 ساله) وحشت دارند و اعتراف کرد: "بله تک تک شماها را اعدام مي كنيم. حتی اگر قرار باشد از بدن شماها برای سنگرهایمان جهت حفاظت از بسیجیهای در جنگ، استفاده مي كنيم و تا مطمئن شويم كه همه تان از بين رفته ايد، چرا که هر کدام از شما یک سازمان مجاهدین هستید".
در آن شبهای تار و درد آور بسیاری از ما متوجه اصل بحث نشدیم. اما بعد از گذشت سالیان با تمام وجود درك مي كنم که خمینی و دستیارانش مي دانستند که با چه پديده يي روبرو هستند و به راستي که این عقیده و ایمان از بین رفتنی نیست بلکه هر چه مي گذرد عمیقتر و محکمتر میشود. ایمان به آزادی و دموكراسي و روح مقاومت و مبارزه، دیگر تنها از آن مجاهدین نیست بلكه به حلقه هواداران و دوستدارانشان نیز بسط یافته است. همه خود را صاحبخانه مي دانند و در پیروزیها و شرایط سخت شریک و یک زبان هستند. همان طور که در جريان دستگیری خانم رجوی در سال 2003 دیدیم، هواداران مجاهدين برای دفاع از حق و رهبري و اهدافشان به طور خودجوش به حركت درآمدند. اين همان چیزی است که خمینی و شكنجه گرانش هم چونلاجوردی به خوبي مي دانستند و اكنون نيز دم و دمبالچه هايش به خوبي مي دانند و از آن کماکان از آن وحشت دارند. جرياني و طرز تفكري و نگرشي که هنوز هم بعد از نيم قرن همچنان با تمام قوا پیش مي تازد و رژیم زبون ملایان را ياراي ايستادگي در برابر آن نيست و از اين رو بسيار از وحشت دارد و هنوز این مجاهدین هستند که همين امروز نيز وقتي رژيم با مماشاتگران بر سر يك ميز مي نشنيند مسأله اول و آخرش هستند و همواره خواهان تحت فشار گذاشتن آنها از سوي قدرتهاي بزرگ است، امري كه براي هر طرف حسابي و ابرقدرتي جايگاه اين جريان ريشه دار را در تعادل قواي موجود ايران و منطقه نشان مي دهد.
ملایان حاکم برایران به خوبي آگاهند که دشمن اصلی آنان کیست. بله به راستي که ايدئولوژي مجاهدین بر پایه اسلام مترقی و بر اساس عشق و بخشش و برابری و مساوات و بردباري و تسامح استوار شده است درست در نقطه مقابل نگرش ارتجاعي آخوندهاي دجال و جلاد. درست به همین دلیل است ستمگران حاكم بر ظالمان ایران نه مي توانستند و نه مي توانند آن را برتابند.
اما راز این موفقیت در چيست؟. اگر یک مدیریت و به زبان دیگر هدايت و فرماندهي و راهبري درستی در میان نبود حتما که اين سازمان از بین مي رفت.. اين نه يك برداشت شخصي و نه يك نتيجه گيري از روي احساس است، هركس كه در روزهای سرخ و خونين اما تاريك دهه شصت در ايران و به طور خاص در تهران به سر برده باشد، خوب به خاطر دارد كه اغلب هوداران مجاهدین یا در زندانها بودند و یا  زندگی مخفي داشتند. اين هوادارن که طيفي از سنین متفاوت از طبقات مختلف جامعه بودند در زندانهای سراسر ایران در برابر رژیم ددمنش آخوندي يك صدا و يك زبان  بودند. ترجیح مي دادند كه جان خود را فديه راه آزادي مردم ايران كنند يا سالهاي متمادي را پشت ميله هاي زندان سپري كنند تا در برابر اين رژيم خونخوار سر تسليم فرود آورند. و به همين دليل هم صد صد به جوخه های اعدام سپرده شدند.
همان مسئولیتی که حنیف کبیر به مسعود 24 ساله سپرده بود اكنون سینه به سینه در میان هزاران زن و مرد‚ دختر و پسر جوان  منتقل مي شد: "مقاومت دربرابر ظلم و سرکوب و دیکتاتور".
به راستی آن زمان که حنیف كبير سكان کشتی این مقاومت را به مسعود رجوي می سپرد خوب مي دانست که چه کسی را برای این مسئولیت خطیر برگزيده است. وه كه از تصور گفتگوي بين اين مريد و مراد و عاشق و معشوق چه شعفي به انسان دست مي دهد. راستي چه عالمي بوده است بين حنيف و مسعود؟.
باید اعتراف کرد که همین یکدستی و یکصدایی خود مجاهدین و بخصوص مجاهدین دهه 50 و ایمانشان به صلاحیت مسعود بود و هست که باعث پیروزی سازمان تا این نقطه شده است.
عشق زیبا و فرمانبری و ایمان تک تکشان به خود مسعود فقط نشانی از انتخاب اصلح حنیف میباشد. گرداندن کشتی مقاومت و این سازمان از امواج طوفانهای عظیم کار ساده ای نبود و این مسعود بود که این کشتی را به این نقطه رسانده وشکی نیست که این ناخدای ما کشتی آزادی مقاومت ایران را به ساحل نجات خواهد رساند.
از هر لحظه اش که بخواهیم جزء به جزء نام ببریم، از ضربه سال 54 که مسعود اجازه نداد هیچ شکافی در مبارزه علیه دیکتاتوری شاه ايجاد شود و یا اعلام مواضع سازمان بر علیه بنیادگرایی مذهبی و ایستادگی در برابر سرکوب و چماقداری و زورگویی در بدو انقلاب و یا گسترش سازمان در میان توده های مردم و تا دست آوردهاي سي و سه سال نبرد خونين و پر افتخار همه و همه فقط بيانگر رهبری  و بینش درست وی از موقعیت زمانی و دگر اندیشی برای آینده ایران میباشد.
یکی از مهمترین ویژگی رهبری مسعود تربیت یک نسل مجاهد بود و مهمتر از همه انقلابی درونی برای دادن مسئولیت مدیریت و فرماندهی به زنان مجاهد بود. اگر او پیش قدم نمیشد شاید که هنوز زنان شهروندان دست دوم محسوب میشدند و از حضور داشتن در پستهای مسئولیتی محروم بودند. او بود که به همراه مریم با  یک انقلاب درونی دست به یک تغییر انقلابی زدند  و یک نسل جدید مسئولین و فرماندهان، ان هم از جنس زن تربیت شد. البته که باور داشتن به درون خود و سنت شکنی حتی برای زنان چریک مجاهد نیز بسیار سخت بود. چرا که هم خود باید به این باور میرسیدند و هم لیاقت و صلاحیت خود را به بیرون از خود ثابت میکردند. محدوده هوداران و اطرافیان سازمان خود از منتقدین بسیار سخت بودند و این مسئولین زن بیش از مردان زیر ذره بین بودند و مورد انتقاد و حسابرسی قرار میگرفتند. زنان با ناباوری وارد این کارزار سنتی و تاریخی چند هزارساله شدند و درعمل نشان دادند که میتوانند مسئولیت بیشتر بپذیرند و سد شکنی کنند. 
آري این مسعود و مریم بودند که با یاد آوری به توانایی های انسانها بدون در نظرگرفتن جنسیت آنها و با دادن مسئولیت ها به خصوص به زنان فرماندهاني مجرب و آزموده از آنان تربيت كردند. و اكنون این فرماندهان زن در درون سازمان مجاهدين هستند که بزرگتری پروژه هارا به بهترین شکل به پيش مي برند. نيازي به بردن نامشان نیست و اعضاي خانواده بزرگ مقاومت اين زنان را به خوبي مي شناسند. مهم این است که نسلی جدید از مجاهدین تربیت شده كه هرگونه نگراني از آينده را برطرف مي كنند. آري مسعود و راه و آرمانش در میان این نسل جدید تکثیر شده است. مهمترین نشانه، وجود خود مریم و متبلور کردن این راه است. مقاومت ایران و مجاهدین خلق در این چند سال اخیر و به همت خانم رجوی اینچنین فراگير و بین المللی شد. تا جايي که سیاستمداران شخصيتهاي بين المللي در غرب همواره از او با احترام ياد مي كنند.
البته در این مسیر باید از تعلیمات مسعود برای مردان مجاهد با قبول و احترام به زنان مسئول و مبارزه به ناباوریهای خود نیز یاد کرد راهی بس سخت.
كار مسعود تنها به تربيت مجاهدین، به معني اعضاي سازمان، منحصر نشد بلكه همو بود كه به زنان این مقاومت یاد داد که چگونه روی پای خود بایستند و شعار میتوان و باید را كه شاخص و راهنماي عمل مريم رجوي است در زندگی روزمره شان عملی کنند و سدها را بشکنند و موانع را كنار بگذارند.
آري یک نسل و یک مقاومت پرورده شد که سر منشا آن فقط مسعود است و بس. او پرچمدار و ناخدای کشتی مقاومت ماست و او راه و مسير نوين را به همه ما نشان داده و مي دهد و نسل ایمان و مقاومت و امید و پایداری را پرورش داده و مي دهد.
مسعود خود را در همه ما تكثير كرد
مسعود سرچشمه كوثر ما شد
باشد كه با مسعود ايران را از نو بسازيم، با همه درسها و پندهايش، با ايستادگي اش، با مقاومتش، با استواريش
آري با مسعود ايران را با عشق دوباره خواهيم ساخت، همان عشقي كه در همه زنان و مردان مجاهد و ياران و هوادارانشان مي بينيم.
مسعود، اين هديه گرانقدر حنيف كبير به مردم ايران، اكنون در چشمها و لبخندهاي همه مان جاري است
http://www.hambastegimeli.com/

قتل جنایتکارانه یک هموطن بلوچ توسط مأموران انتظامی

نقشه شهرهای سراوان و سرباز
نقشه شهرهای سراوان و سرباز
مأموران جنایتکار نیروی انتظامی روز چهارشنبه 2مهر در منطقه هنگ شهرستان سرباز یکی از هموطنان بلوچ به‌نام غلام قادر بهادرزهی معروف به عبدالستار را که در حال رانندگی بود، مورد شلیک مستقیم قرار دادند و به قتل رساندند. روستای هنگ در حدود 40 کیلومتری راسک مرکز شهرستان سرباز قرار دارد. طی چند هفته اخیر حداقل 7 هموطن بلوچ بر اثر شلیک مستقیم مأموران جنایت‌پیشه رژیم جان باخته‌اند.

http://www.mojahedin.org/news/143856/

دیدار مشاور امنیت ملی کاخ سفید با هیأت ائتلاف ملی سوریه

هادی البحره و سوزان رایس
هادی البحره و سوزان رایس


سوزان رایس مشاور امنیت ملی کاخ سفید با هیأتی از ائتلاف ملی سوریه به رهبری هادی البحره دیدار کرد و بر تعهد ایالات متحده به حمایت از اپوزیسیون سوریه تأکید کرد. … سوزان رایس در این دیدار گفت: بشار اسد تمامی مشروعیت خود را از دست داده است.

http://www.mojahedin.org/news/143835

هنری کیسینجر: تهدید رژیم ایران برای آمریکا پیچیده‌تر از داعش است

هنری کیسینجر
هنری کیسینجر
هنری کیسینجر وزیر امور خارجه پیشین آمریکا بار دیگر اعلام کرد: تهدید رژیم ایران برای آمریکا پیچیده‌تر از داعش است. 
وی در گفتگو با روزنامه‌ ایندیپندنت بر لزوم مقابله با داعش در عراق و سوریه تأکید کرد و گفت: اگر رژیم ایران به سلاح هسته‌یی دست یابد یا حتی به آن نزدیک شود، این حقیقت به تنهایی توازن قدرت در منطقه را تغییر خواهد داد. از این‌رو تهدید رژیم ایران برای آمریکا به مراتب پیچیده‌تر از داعش است. 

هنری کیسینجر افزود: اگر رژیم ایران به سلاح هسته‌یی دست یابد یا حتی به آن نزدیک شود، بدان معناست که رژیم ایران در برابر شورای امنیت ایستاده است.

http://www.mojahedin.org/news/143854

نگرانی فرماندهان سپاه پاسداران از وجود ۵۰ میلیون دستگاه ماهواره در ایران

بشقابهاي ماهواره ای
بشقابهای ماهوار
پاسدار محمد فاضلی جانشین حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران در استانخراسان رضوی با نگرانی گفت: حدود ۵۰ میلیون دستگاه ماهواره در ایران وجود دارد. برای مقابله با این موضوع جمع کردن قانونی ماهواره‌ها توسط نیروی انتظامی جوابگو نیست. 

وی که در جمع نیروهای نظامی و انتظامی رژیم در شهرستان گناباد سخنرانی می‌کرد، پس از اذعان به شکست تلاشهای سرکوبگرانه رژیم برای جمع‌آوری بشقابهای ماهواره‌یی گفت: باید فرهنگ عدم استفاده از این بلای خانمان سوز در بین مردم نهادینه شود.
http://www.mojahedin.org/news/143846


Samstag, 27. September 2014

سخنراني شخصيت ها در تظاهرات نيويورك

سخنراني شخصيت ها در تظاهرات نيويورك

 تاریخ ایجاد در 05 مهر 1393
دكتر صوفي سعيدي
خانمها و آقايان، درود  به همه شما و به همه ميهمان گرامي ، ما اينجا آمدهايم تا به روحاني بگوئيم ”نه“. او مردم ايران را نمايندگي نميكند. دعوت او به ملل متحد توهيني به ايرانيان آزاديخواه، و تلاشهاي آنها براي آزادي و دمكراسي در ايران و توهيني به منشور ملل متحد است. ما صداي ميليونها ايراني را كه خواهان تغيير رژيم در ايران هستند نمايندگي ميكنيم. چند هفته پيش آقاي بان كي مون، دبير كل ملل متحد، در گزارش سالانه خود به مجمع عمومي پيرامون حقوق بشر در ايران نگرانيهاي جدي در مورد افزايش آمار اعدامها در ايران ابراز كرد.
تقريباً نيمي از بودجه رژيم ايران به سركوب داخلي، تلاشهاي جنگي، مداخلات خارجي، مقابله با اعتراضات و قيامها و جلوگيري از سقوط نفوذ خود در خاورميانه، اختصاص داده ميشود.
در مورد سياست خارجي، رژيم تهران كماكان هسته تمامي نزاعها و جنگهاي فرقهاي در خاورميانه است و همچنان از رژيم جنايتكار اسد در سوريه حمايت ميكند. رژيم ايران باعث خشونت فرقه يي در عراق شده و نيروهاي شبه نظامي در اين كشور را هدايت كرده است. رژيم ايران پدرخوانده بنيادگرايي اسلامي است.
در نهايت، خانمها و آقايان، مايليم نگراني خود را در مورد وضعيت قهرمانان شجاع در كمپ ليبرتي ابراز كنيم. با توجه به وضعيت فعلي در عراق اين برعهده ملل متحد و آمريكا است تا به تعهدات خود كه مكرراً به ساكنان دادهاند پايبند باشند و امنيت و حفاظت آنها را تضمين كنند،كمپ ليبرتي بايد به عنوان يك كمپ پناهندگي اعلام شود و كلاه آبي هاي ملل متحد بايد در آنجا مستقر شوند.

سناتور رابرت توريسلي
توريسلي: سلام به مقاومت، مي‌دانم اين باران لباس‌هاي شما را خيس كرده است. اما آيا روحية شما را تضعيف كرده؟ آيا به هر طريقي شما را پشيمان نكرده است؟ آيا متعهد ميشويد كه امروز اينجا بايستيد تا روحاني صداي شما را بشنود، هر چقدر باران ببارد، هر چقدر سرد شود، آيا تأكيد داريد كه صدايتان بايد شنيده شود؟
دوستان من، 70 سال پيش، دمكراسي‌هاي بزرگ، ملل متحد را تشكيل دادند تا براي جهاني از صلح، آشتي انساني و حقوق انسان‌ها بايستد. اعضاي ملل متحد، رژيم تروريست آخوندها و روحاني هيچ جايي در ملل متحد در ميان افراد سالم ندارد.
بنابراين امروز ما سئوال ميكنيم، ملل متحدي كه توسط متحدين تشكيل شده بود، سازماني كه توسط متحدين بزرگ تشكيل شده بود، سازماني بود كه خود را متعهد به حقوق بشر كرده بود، به برابري جنسي اعتقاد دارد، به برابري جنسي، شرافت انسان‌ها و آزادي بيان اعتقاد دارد. اعضاي ملل متحد، رژيم ايران در ميان كشورهاي سالم چه كار ميكند؟
امروز ما سئوال ميكنيم، براي كساني كه معتقد بودند روحاني به معني ايراني متفاوت ميبود، به صدها نفري كه تاكنون اعدام شدند اين‌را بگوييد. به آنهايي كه متعقد بودند روحاني داراي سياست متفاوتي خواهد بود، اين‌را به كساني بگوييد كه هنوز از حق آزادي بيان برخوردار نيستند، نميتوانند خداي خود را بپرستند و كودكان خود را بزرگ كنند. به هر نحوي كه ميتوانيد تفاوتي بين روحاني و آخوندها به من نشان بدهيد. اين همان تكرار گذشته است، كافي نيست، و ما خواهان يك ايران هستيم و اين‌را همين الان ميخواهيم.

ميخواهم بدانيد كه من به اعتقاد رئيس‌جمهور اوباما احترام ميگذارم كه بايد تلاش كنيم با همة طرف‌ها صحبت كنيم و با همة كشورها آشتي كنيم، اما در يك نقطه، آقاي رئيس‌جمهور، بايد مستقيم به چشمان حقيقت نگاه كنيد. آخوندها تلاش خواهند كرد به بمب هستهيي دست يابند، صرف نظر از هر كاري كه ما بكنيم. آخوندها به سركوب مردم خود ادامه خواهند داد، صرف نظر از هر كاري كه ما بكنيم. آخوندها كشور خود را از آزادي محروم خواهند كرد، صرف نظر از هر كاري كه ما بكنيم. هيچ موضوعي نيست كه حول آن مذاكره كنيد و زمان تغيير رژيم در تهران فرا رسيده است.
و به جامعة در تبعيد، صداي تغيير در تهران بسيار زياد هستند. ائتلاف و تبعيديان ياراني در سراسر جهان گسترده و عميق است. ولي ما از همة ايرانيان در تبعيد و همة آزاديخواهان در تهران خواستهايم تا به طرف ما آمده و به آرمان ما بپيونديد. اين يك آرمان گسترده، بزرگ و عميق است، چون در تمامي جهان تنها يك سازمان اپوزيسيون و تنها يك صدا هست: خانم رجوي كه حاضر به معامله نيست و خواهان تغيير رژيم است، مدافع اصول دموكراتيك است و توسط آخوندها مرعوب نخواهد شد و مورد معامله قرار نخواهد گرفت. به ما بپيونديد، به مجاهدين بپيونديد و امروز براي يك ايران آزاد قيام كنيد.
در نهايت، امروز به كساني كه ما را زجر ميدهند و آنهايي كه مردم ايران را از يك آيندة آزاد و كامياب محروم ميكنند ميگوييم، ميدانيم كه گمان مي‌كنيد، مي‌توانيد به خواهران و برادران ما در ليبرتي گرسنگي بدهيد و ما را بدين صورت شكنجه كنيد، ما ميدانيم گمان مي‌كنيد كه مي‌توانيد خواهران و برادران ما را در ايران به قتل برسانيد، و روحيه ما را در هم  بشكنيد، و ميدانيم كه فكر مي‌كنيد مي‌توانيد كساني را كه خواهان آزادي بيان هستند روانة زندان كنيد تا ما دست بر داريم. اما امروز ما اينجا هستيم، باز هم باز ميگرديم، هرگز دست بر نخواهيم داشت، هرگز مورد معامله قرار نخواهيم گرفت، هر چقدر طول بكشد، ما حتماً شاهد يك ايران آزاد خواهيم بود، هر چقدر قيمت بخواهد، هر چه بطلبد، ما شاهد يك ايران آزاد خواهيم بود.
دوستان من، ائتلاف سراسر جهان كه در كنار خانم رجوي ايستاده، گسترده و عميق است. ما هرگز تنها نبودهايم، اما به‌طور روزمره و هر سال رشد ميكند. نخستين سخنران امروز ما يك صداي قوي در مورد مسائل درست سياست خارجي آمريكا است. او در مركز دولت و مردم ما قرار دارد و يك عضو پيشين كنگره، يك سناتور پيشين از ايالت داكوتاي جنوبي است و در گذشته رئيس اكثريت سنا در آمريكا بوده است. او يكي از سرسختترين صداها براي تمامي خوبي‌هاي آمريكا است. اين افتخار من است كه رئيس پيشين اكثريت سناي آمريكا، تام دشل را به شما معرفي كنم.

سناتور تام دشل رهبر اكثريت و رياست پيشين سناي آمريكا
سناتور توريسلي، با تشكر از آن مقدمه بسيار سخاوتمندانه، و تشكر از همه شما كه با وجود اين هواي وحشتناك به ما در اين بعد از ظهر امروز پيوستيد. يكي از محبوبترين روئساي جمهوري من، تدي روزولت، يك بار گفت يكي از بزرگترين احساسات دنيا انجام يك كار سخت است كه ارزش آن را داشته باشد. من گروه ديگري نميشناسم كه به اندازه شما كار كند و براي آرماني بهتر از شما كار كند، و بابت اين از شما تشكر ميكنيم.
يك اتفاق نظر گسترده وجود دارد كه كار شما بر سه هدف اصلي در اين ايام كه پر از تغيير است متمركز است: احترام بيشتر و آزادي بيشتر براي مردم ايران و حقوق بشر بطور عام در سراسر جهان، تضمين منطقه يي امنتر و باثباتتر از طريق كاهش خطر تكثير تسليحات هسته يي و تأمين امينت و سلامتي براي خانوادههاي ايراني كه اكنون در كمپ ليبرتي زندگي ميكنند. همه اين سه هدف بايد به رسميت شناخته شوند و شما اينجا هستيد و بر مسائلي تأكيد ميكنيد كه از نظر من بايد مورد توجه قرار گيرد. من در نگراني عميق شما در مورد كاهش جدي حقوق بشر در ايران شريك هستيم. هيچ كس در اين كشور نبايد تعداد آمار فزاينده و نگرانكننده اعدام را ناديده گيرد و گزارش شده است سال گذشته نزديك به 900 نفر اعدام شدند. اين شامل بسياري حلقآويزهاي زنان در سراسر كشور است. همه ما بايد همچنين نسبت به محروم كردن حقوق بشر بنيادين براي 8 الي 10 ميليون سني نيز نگران باشيم. آنچه به همان اندازه نگران كننده است افزايش تسليحات و نيرو در سوريه و عراق و لبنان است. چقدر آنها بايد بدليل عدم وجود پيشرفت و افزايش سركوبي كنوني عميقاً نااميد باشند. يك استعاره نگرانكننده براي ايران در ماه مه امسال رخ داد وقتي كه شش جوان ايراني بدليل توليد يك فيلم رقص با آهنگ «هپي» دستگير شدند. اين بيش از گذشته به نظر ميرسد كه دولت نسبت به سطح ناآرامي نگران است و اين ميتواند باعث افزايش ناآرامي هاي سياسي در هنگام مرگ ولي فقيه. كه حتمي است، شود. 

دومين هدف تضمين يك منطقه امنتر است و اين از طريق تضمين عدم گسترش تسليحات هستهيي است. اين بايد هدفي باشد كه همه بدنبال آن باشند. يك ايران مسلح به هستهيي بيش از وضعيت فعلي در منطقه و سراسر جهان مهاجم خواهد بود. شكي نيست كه اين باعث مسابقه تسليحات هستهيي با ديگر كشورهاي منطقه خواهد شد، و با تكثير شديد تسليحات هسته يي، احتمال فزااينده بكارگيري آنها خواهد بود. طرح عمل مشترك 24 نوامبر تبديل به يك موضوع گفتگوهاي طولاني و اختلاف نظر شده است. اما اگر گفتگوها شكست بخورند، شكي وجود نددارد كه بايد تحريمهاي بيشتري با اين هدف فشار اقتصادي بر رژيم ايران وارد شود.
آخرين هدف تضمين امنيت و سلامتي و آيندهيي روشنتر براي افرادي است كه اكنون در شرايط زندان مانند در كمپ ليبرتي زندگي ميكنند. اين تعهدي است كه توسط دولت آمريكا ارائه شده و بايد به آن پايبند باشيم. فجايعي كه توسط دولت مالكي اعمال شده است و اين مسأله كه بقيه كشورهاي جهان حاضر نيستند از ساكنان ليبرتي حمايت كنند يك موضوع نگران كننده پيرامون پاسخ جهاني نسبت به نقض فزاينده حقوق بشر است. مشكلات اخير در جلوگيري از پمپاژ آب در ماه اوت، يعني وقتي درجه هوا به بالاي 115 درجه فارنهايت ميرسد، يك نمونه اسفناك ديگر است كه شرايط آنجا هنوز در حال وخيمتر شدن است. مالكي ديگر در قدرت نيست، اما علائم كمي از دولت جديد ديده ميشود كه فشارها برداشته شوند. اين بحران نياز به توجه بسيار بيشتر و يك راه حل دراز مدت دارد. رهبري بيشتر از جانب آمريكا تنها روش درست اين كار است.
آمريكا و جامعه جهاني بايد اقدامات بيشتري جهت حمايت از اصلاحات معنيدار در درون كشور اتخاذ كنند. ما بايد فشارهاي بيشتري بر رژيم ايران وارد كنيم تا به تلاشهاي خود براي دسترسي به يك تسليحات هستهيي پايان دهد و تكثير تسليحات هسته يي در منطقه را آغاز نكند.
ما بايد به تعهدات خود نسبت به حفاظت از آن افراد در داخل و خارج از ايران عمل كنيم، يعني افرادي كه قرباني نقض فزاينده حقوق بشر اوليه خود بودهاند. اين كار سختي است اما روزولت درست ميگفت. در اين زمان پرتغيير، اين كاري است كه ارزش انجام آن را دارد. با تشكر از همه شما كه امروز بعد از ظهر اينجا حضور داشته ايد. 
http://www.hambastegimeli.com/