Donnerstag, 30. September 2010

خانم سیمین منافی، از سوی یاران مقاومت در آلمان



سیمین منافی، از سوی یاران مقاومت در آلمان، سخنان کوتاهش را با قطعه شعر زیبایی شروع کرد:
پنجره چوبی با پردههای ماهوت
مادر، با چارقد گلی
عطرش، طعم اضطرابی گنگ است
و رنگش، آه اگر نمی چشیدم
راز دیگری در من میجوشید.

سیمین منافی این طور ادامه داد: خزان پاییز، گل دیگری را از گلستان ما ربود و مادر کوشالی، مادر ۵ شهید قهرمان مجاهد خلق و همه مجاهدین را به رفیق اعلا برد.
به راستی چه کسی است که یکبار و فقط یک بار مادر کوشالی را دیده باشد وغم سنگین نبودنش را بتواند تحمل کند. شیرزنی که از سه دهه پیش تاکنون چه در میدانهای نبرد و چه در دوران تبعید، همواره یار و پناهگاه فرزندان مجاهدش بود. بهخصوص طی هفت سال پایداری قهرمانان اشرف، همواره و در همه جا و با وجود درد و ناراحتیهای جسمی در صف اول دفاع از فرزندانش حاضر بود. او در مجامع بینالمللی و در دادخواهی شهیدان، همواره میخورشید و هیچگاه خم به ابرو نمیآورد.
ما، مثل همه شما، تنها با ایمان و با رزم مشترک و دفاع پیگیر از فرزندان مجاهدش که مادر نفس را به آنها بخشیده بود، میتوانیم داغ فراق مادر را التیام بخشیم.
مادرانی که به بخشی از تاریخچه مجاهدین تبدیل شدند.

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen