Mittwoch, 5. Juni 2019

گردش گرگ‌ها بر گرد ساختار لاعلاج؛ چرا؟

جنگ گرکها بر سر ساختار

جنگ گرکها بر سر ساختار
در هفته‌های اخیر جنگ باندهای حکومتی بر سر اختیارات رئیس جمهور، منجر به بروز تضادهای عمیق‌تری میان آنان شده است. کار به طرح باز بینی بنیادهای حکومتی و خیمهٔ ‌ نظام از جانب باند مغلوب کشیده است.
از طرفی به‌وضوح پیداست که این جنگ، ماهیت قدرت‌طلبانه در گردش درون نظام دارد. از این رو اختیار داشتن و نداشتن رئیس جمهور هیچ تفاوتی در رویکرد کل نظام با بهبود زندگی و آینده مردم ایران ندارد و روحانی با اختیارات بالایی که در زمینهٔ اقتصادی هم داشته کاری پیش نبرده و تغییری نسبت به گذشته ایجاد نکرده است: «روحانی اصلاً این وضع را جبران نکرده و فاصله بیشتر شده و حاصل این کار هم این است که مردم الان به‌شدت در تنگنای معیشتی قرار گرفته‌اند و اوضاع اقتصادی جامعه هم افسارگسیخته است». (روزنامه آرمان، ۱۲خرداد ۹۸)
جنگ باندی بر سر اختیارات رئیس جمهور که بعد از ابراز آن در یک مهمانی افطار توسط روحانی بالا گرفت، درست در شرایطی است که نظام آخوندی در برابر بحران سیاسی خارجی و بحران معیشت و مشروعیت در داخل دست و پا می‌زند. از این رو موضوع اختیارات بهانه‌ای برای تشدید جنگ باندها شده است تا یکی مدعی باشد که اختیار نداشتم و نتوانستم و دیگری ادعا کند که همة‌ اختیارات را داری و بی‌کفایتی!
واقعیت این است که صرف‌نظر از بگو مگوهای باندهای قدرت‌طلب، هر دو باند قسم ‌خورده به ولایت فقیه و ملتزم به خیمهٔ نظام بودن آن هستند. بنابراین بحرانی که این روزها بالا گرفته و به زمزمه‌های استفعای روحانی هم کشیده شده، یک بحران لاعلاج در ساختار نظام آخوندها است. نقش ولی‌فقیه ارتجاع هم در سمت و سو دادن این موضوع به طرف خود و باندش این است که با صراحت خواست که «زمینه برای روی کار آمدن یک دولت جوان و حزب‌اللهی» مهیا شود.
این دعواها در مطبوعات حکومتی سوژهٔ روز شده‌اند. در کنه این سوژهٔ جنگ باندی، بن‌بست نظام در ساختار قانون اساسی و اصل ولایت فقیه و التزام تمامیت نظام به آن مشهود است.

زخم کهنه

تیتر روزنامه آرمان در شماره ۱۲خرداد ۹۸نشان از یک زخم کهنه از ابتدای صدارت خمینی به بعد دارد که مجبور شده بنویسد: «زخم تاریخی اختیارات رئیس جمهور». در کنه عباراتی که روزنامه‌های باند مغلوب برای بررسی این موضوع استفاده می‌کنند، بن‌بست لاعلاج کل نظام مشهور است: « به تاریخ اگر رجوع کنیم، تمام کسانی که مسئولیت دستگاه اجرایی کشور را از ابتدای انقلاب برعهده داشتند، بلااستثنا بر سر اختیارات دستگاه اجرایی درگیری داشته‌اند. از زمان مهندس بازرگان و نخست‌وزیری ایشان در دولت موقت گرفته تا دولتهای دیگر، همیشه رؤسای دستگاه اجرایی با سایر قوا و سایر ارکان نظام جمهوری اسلامی اصطکاک و درگیری داشته‌اند».
حتی خامنه‌ای زمانی که رئیس‌جمهور خمینی بود گفت: من ۸ساله با این مسأله سروکار دارم ساختار قانون اساسی اشکال دارد اینجوری که در قانون اساسی ما تشکیلات قوه مجریه ترسیم شده نمی‌شود مملکت را به درستی و با قدرت اداره کرد یک مقدار از قدرتها باید یک‌جا متمرکز شود. البته هر کسی که قدرت متمرکز داشت کارش به دیکتاتوری نمی‌کشه، اگر دستگاه نظارتی نباشه بله، اما اگر قوه مقننه آگاهی باشه و قوه قضاییه هشیاری باشه... نمی‌تونن...
اما همین خامنه‌ای ۳۰سال بعد در واکنش به اختیارات خواهی روحانی در اول خرداد ۹۸گفت: ساختار قانون اساسی ساختار خوبی‌ست و اشکالی ندارد ما کارگزاران اشکال داریم
واقعیت این است که خمینی میراثی برای نظام گذاشته است که مکافات آن همهٔ اجزای آن را فراگرفته و در بن‌بستی تاریخی فرو برده است چنان‌چه روزنامه آرمان ادامه می‌دهد: «ساختار تقسیم قدرت در قانون اساسی می‌توانسته به گونه دیگری باشد. اگر مسائل کلان کشور در جای دیگر طرح‌ریزی می‌شود، به همان موضوع برمی‌گردد».
این روزنامه در ادامه بدون اشاره به مصادر گوناگون قدرت و تصمیم‌گیری که همگی شاخه‌های به‌هم پیوستهٔ مرتبط به ولی‌فقیه هستند که هر جنایت و چپاولی را با داشتن آتش به اختیار از جانب وی پیش می‌برند، به یک الیگارشی اعتراف می‌کند. در این اعتراف ناگزیر که تلاش می‌کند با فرار به جلو، دولت روحانی را مبرا از وضعیت کنونی جلوه دهد، برملا می‌کند که «مسائل کشور» که مردم با فقر و بیکاری و چند شغله و...بهای آن را می‌پردازند، ریشه در ارگانهای نظام دارد: « اگر می‌خواهید مسائل کشو حل شده و اوضاع سامان یابد، ارگانهای خارج از دولت نباید در امور اجرایی کشور دخالت داشته باشند».
روزنامه مزبور که خودش از حکومتیان است، می‌داند که در کلاف بن‌بست درونی دوایر قدرت نظام، هیچ سر کلافی را نمی‌توان پیدا کرد. با استیصال اذعان می‌کند که آب از سر چشمه «پیچیدگی تغییر قانون اساسی» گل است و این داد و هوارهای باندی، راه به هیچ تغییری نخواهد برد: «روحانی می‌داند که چنین نخواهد شد و از پیچیدگی‌های تغییر قانون اساسی آگاه است».
روزنامه آرمان در همین تاریخ در مطلب دیگری با عنوان «بازنگری در قانون اساسی بعد از ۳۰سال منطقی است»، برای آن‌که نیش و لگدی هم به ولی‌فقیه نظام در جنگ اختیارات رئیس جمهور زده باشد، می‌نویسد: «مقام معظم رهبری زمانی که در مقام ریاست‌جمهوری بودند، در تلویزیون همین ضعف را در مورد ساختار ریاست‌جمهوری مطرح کردند؛ به این مضمون که اختیارات رئیس‌جمهور به اندازه و به تناسب مسئولیت‌هایش نیست. این موضوع را اولین بار ایشان با صراحت اظهار داشتند». در ادامه هم تلاش می‌کند بن‌بست نظام را ناشی از الیگارشی قدرت و در رأس آن ولی‌فقیه معرفی کند و از طرفی ناچار به اعتراف می‌شود که ساختار این نظام مربوط به اعصار گذشته است: «کاملاً مشخص است که ساختار کشور ما هم ولایت فقیه دارد و هم رئیس‌جمهور و طبق قانون اساسی سیاست‌های کلی کشور را ولی‌فقیه تعیین می‌کند. ساختار ما با تمام دنیا متفاوت است».
ادامهٔ ‌ مطلب فوق وجهی دیگر از جنگ باندی در سیاست خارجی است که این روزها سخت گریبان نظام را گرفته و دست به دیوار راه می‌رود. در این «فصل چالش بین‌المللی» نظام هم، یکی از محورهای بن‌بست در ساختار تصمیم‌گیری و قانون اساسی‌اش نهفته است: «شاید اشاره‌ای که آقای روحانی به این موضوع دارد، متوجه عرصه سیاست خارجی باشد و دلیل آن هم شاید این باشد که الان فصل چالشهای بین‌المللی است».
واقعیت این است که این جنگ باندی را بر سر اختیارات رئیس جمهوری که از همان آغاز صدارت خمینی شروع شد، پایانی در درون نظام نیست. مشکل در چهارچوب و چهار دیواری بیتی است که وابستگانش در درون آن به دور هم می‌پیچند تا سهمی بیشتر از آن خود کنند. این گردش‌ها هیچ راهی به بیرون نداشته و هیچ راه‌کاری واقعی جز برچیدن کل این ساختار وجود ندارد. از قضا طرح مسأله اختیارات و بازنگری قانون اساسی و...ترفندی است برای پوشاندن همان تضاد و مشکل اصلی یعنی تغییر کل ساختار نظام (سرنگونی)که خواست مردم ایران است. این همان اصلی‌ترین بحران یعنی رویارویی مردم با کل حاکمیت آخوندی است.
 https://article.mojahedin.org/

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen