Donnerstag, 10. August 2017

کشته شدن یک سرهنگ نیروی تروریستی قدس در سوریه

کشته شدن عناصر سپاه پاسداران در سوریه - آرشیو

کشته شدن عناصر سپاه پاسداران در سوریه - آرشیو

 یک پاسدار سرهنگ نیروی تروریستی قدس که در کشتار مردم سوریه مشارکت داشت، به هلاکت رسید.

معاون هماهنگ‌کننده سپاه تروریستی قدس در گیلان؛ گفت وی بیستمین نفری است که از استان گیلان کشته شده است.

گزارشها حاکیست که موج کشته‌های رژیم درسوریه فضای ترس و نگرانی در میان نیروهای رژیم درگیلان را دامن زده است.

رسانه‌های رژیم آخوندی هم‌چنین از کشته شدن 4پاسدار دیگر که در کشتار مردم سوریه شرکت داشتند خبر دادند. این پاسداران ازجمله از تیپ 38ذوالفقار و لشکر 8زرهی پاسداران بودند.

 https://www.mojahedin.org/news/203261

اخبار - مقاومت - قتل‌عام 67 تاريخ: PM 8:59:23 1396/5/19 قتل‌عام ۶۷ ـ کشتار وحشیانه بند یکی‌های گوهردشت ـ شماره ۲۵

قتل عام ۶۷ ـ کشتار بی‌رحمانه ...

قتل عام ۶۷ ـ کشتار بی‌رحمانه ...

 توی جریان تفکیک زندانیا که دی و بهمن 66با هدف قتل‌عام انجام شد دیدیم که تو گوهردشت از هر بند چند نفر انتخاب کردن و از مجموعه اونها یک بند به نام بند یک درست کردن. اینها افرادی بودن که به‌علت سن و سال و تأهل و وضعیت حکم و پرونده‌شون حساسیت زیادی روشون نبود و می‌خواستن با نگه‌داشتن یک بند موضوع قتل‌عام و کشتارهای جمعی زندانیان رو انکار کنن. روز 28تیر 67 هم این تعداد رو به ساختمونی موسوم به بند جهاد دور از محوطه بندها بردن تا مطلقاً در جریان اخبار قتل‌عام و اعدام‌های جمعی قرار نگیرن.

این افراد بعد از انتقال به بند جهاد در 28تیر اعتراض کردن که چرا بند جهاد؟
ما رو به بند خودمون برگردونین...
ناصریان ـ آخوند مقیسه‌ای ـ که تو جریان قتل‌عام تلاش می‌کرد هر چه بیشتر حلق‌آویز کنه و تو هر سوراخی برای گرفتن قربونی سرک می‌کشید، ظهر 15مرداد رفت سراغشون و 60نفر از اونایی‌رو که گفته بودن چرا مارو آوردین بند جهاد صدا کرد. بعد از چند سؤال و جواب و فریب و وعده انتقال به بند قبلی، بهشون گفت چن روز تو بند فرعی بمونین تا هیأت عفو باتون برخورد کنه و برین بند سابق خودتون.

این بچه‌ها سه روز شاد و خوشحال از این‌که برمی‌گردن به بند سابقشون تو یکی از بندهای فرعی بودن تا این‌که ناصریان صبح سه‌شنبه 18مرداد رفت سراغشون.
اینها همون افرادی بودن که تصمیم گرفته بودن تو جریان قتل‌عام اعدامشون نکنن. به خانواده‌هاشونم از یه ماه قبل گفته بودن به‌زودی آزادشون می‌کنیم.

ادامه‌ ماجرارو از کتاب خاطرات یکی از شاهدان اون روز بخونیم: (دشت آتش)

بعد از شام، با صدای آشنا و بی‌هنگام مورس به‌خود آمدیم. آواز دل‌انگیز ضربه‌ها! بوسه‌های تب‌دارِ سرانگشتانی بود که بر پیشانی سرد دیوار می‌نشست. آوازی که نشان از رازی نو، آغازی نو و پروازی دوباره داشت.

با یک خیز، سیامک خودش را به گوشه سمت ‌چپ سلول رساند و بعد از ضربه‌یی به دیوار، پیام [با مورس] تکرار شد:
- «امروز دادگاه قیامت بود. بچه‌های بند 1، در حالی‌که گمان می‌کردند به بند سابق‌شان برمی‌گردند و از شادی سر از پا نمی‌شناختند اعدام شدند.»

- وقتی از اولین صفی که برای اعدام می‌رفتند پرسیدیم کجا می‌روید، خندیدند و گفتند قرار شده برگردیم بند 3. آخرین نفرِ صف گفت بالاخره بعد از 6ماه برمی‌گردیم. وقتی محمد شنید بچه‌ها را برای اعدام از بند بیرون کشیدند گفت اعدام برای چی؟ مگر می‌توانند حکمی که خودشان صادر کرده‌اند را عوض کنند. آن‌هم بعد از هفت‌سال. آن‌هم اعدام! مگر چه‌کار کردیم…

- بچه‌هایی که بعدازظهر فهمیدند بقیه اعدام شده‌اند گفتند شاید این خونها خلقی را به خروش و خیزش وادار کند و همگی با لبخند، مرگ را در آغوش گرفتند.

- ناصریان چند کیسه پول پاره شده و ساعت خُردشده را با عصبانیت داخل دادگاه برد. ظاهراً بچه‌ها قبل از اعدام، پولها و ساعتهایشان را ریزریز کرده بودند تا دست پاسداران نرسد.

- دادگاه تا ساعت 9 شب تمام نشده بود و هنوز ادامه دارد.»

سکوتی سنگین و سخت و خاکستری در سینه‌ها پیچید. هر نگاه آهی شد و هر نفس راهی بر سپیده و سیمای سربداران می‌گشود.


قتل عام ـ اعدام بندیکی‌های گوهردشت
قتل عام ـ اعدام بندیکی‌های گوهردشت


دوباره صدایی ریز و وسوسه‌انگیز!
انگار دیوار نفس می‌کشید.
این آهنگ هماهنگ، [صدای ضربه‌های مورس بر دیوار] پژواک زیبای نبضی بود که هوش و حوصله را تحریک می‌کرد:
«- اعدامهای امروز بند 1: نعمت اقبالی، علیرضا حسینی، قربانعلی درویش، اصغر رضاخانی، مسیحا قریشی، قاسم محب‌علی، محمدصادق عزیزی، هادی صابری، قدرت نوری، منوچهر رضایی، ناصر بچه‌میر، محمد جنگ‌زاده، احمد نعلبندی، رحمان چراغی، مهدی فریدونی، مجید مشرف، محمد کرامتی، علیرضا رضوانی، عباس پورساحلی، علی شاکری، حسین رحیمی، عباس یگانه جاهد…

چند روز بعد هم دوباره خبر رسید که،
روز 18مرداد 1367، بند یکیها هم قتل‌عام شدند...

ادامه دارد...
قسمت بیست و چهارم

 https://www.mojahedin.org/news/203287/

خودکشی یک جوان سنندجی در بانه

خودکشی در ایران

خودکشی در ایران

 

بنا‌ به گزارشهای دریافتی یک جوان ۲۶ساله اهل سنندج در محله صدا و سیمای بانه روز چهار‌شنبه ۱۸مردادماه ۹۶ خود را حلق‌آویز کرد که متأسفانه جان سپرد.
اطلاعی از انگیزه او برای خودکشی در دست نیست، اما بسیاری از خودکشی‌ها در ایران تحت حاکمیت آخوندها به‌دلیل سرکوب و خفقان از یک سو و فقر و محرومیت اقتصادی از سوی دیگر صورت می‌گیرد.
بنا‌ به آمارهای جهانی ایران آخوندزده در میان کشورهایی است که از بالاترین آمار خودکشی برخوردار است.

بیشتر بخوانید:

اقدام به خودکشی دو زندانی در زندانهای بروجرد و سراوان

بنا‌ به گزارشهای منتشر شده روز چهارشنبه 18مرداد 96 یک زندانی در زندان بروجرد در اعتراض به ”فشارهای طاقت‌فرسا و نادیده گرفته شدن خواسته‌هایش“ توسط دژخیمان و شکنجه‌گران زندان، اقدام به خودکشی کرد. از سرنوشت این زندانی که ولی رحیمی نام داشت گزارشی منتشر نشده است.
هفته گذشته نیز زندانی حبیب‌الله ندرت زهی زندانی بلوچ در قرنطینه زندان سراوان اقدام به خودکشی کرد که با کمک سایر زندانیان از مرگ نجات یافت.
 https://www.mojahedin.org/news/203282/

محدود کردن تماس تلفنی در زندانهای ارومیه و مهاباد

 تشدید فشار به‌ زندانیان

تشدید فشار به‌ زندانیان

 دژخیمان رژیم در زندان ارومیه و مهاباد به‌منظور فشار به زندانیان اقدام به محدود کردن تماسهای تلفنی آنها کردند.

گردانندگان زندان طی ابلاغیه‌ای به زندانیان اعلام کردند که از این پس فقط می‌توانند با ۷شماره تماس داشته باشند و زندانیان باید این ۷شماره را از قبل به زندانبانان در زندان بدهند تا از تماسهای زندانی مطلع باشند و پس از آن فقط قادر خواهند بود که با همان ۷شماره تماس بگیرند. این محدودیتها از روز ۱۸مرداد ماه اعمال شده است.

این اقدام برای اعمال سانسور و کنترل اخبار فشار بر زندانیان به‌خصوص در رابطه با خبر مربوط به اعدامها و اعمال فشار هر چه بیشتر بر زندانیان صورت می‌گیرد.

 https://www.mojahedin.org/news/203290/