Samstag, 10. Mai 2014

ارتشبد جرج كيسي: دخالتهاي رژيم ايران درعراق و تعهدات آمريكا براي حفاظت از مجاهدين در اشرف

ارتشبد جرج كيسي: دخالتهاي رژيم ايران درعراق و تعهدات آمريكا براي حفاظت از مجاهدين در اشرف

 تاریخ ایجاد در 16 ارديبهشت 1393
گفتگوي تلويزيون الرافدين با ارتشبد جرج كيسي فرمانده نيروهاي آمريكا و ائتلاف در عراق
من در مورد سالهاي 2004-2007 زماني كه فرمانده درعراق  بودم، صحبت مي كنم. چراكه به‌طور مستقيم و از نزديك ديده‌ام آنها [رژيم ايران]چگونه كار مي‌كنند و چگونه به‌عنوان يك نيروي بي‌ثبات‌كننده در منطقه فعاليت مي‌كنند. و اين‌جا اشاره شد كه كشور ما قول حفاظت از اعضاي سازمان مجاهدين خلق را كه در عراق بودند داد. ارتش آمريكا بود كه اين تعهد را از طرف كشورمان داد و به شما بگويم هر روز هنگامي كه در مورد وعده هايي كه داده‌ايم و به آن عمل نمي كنيم فكر مي كنم، اين امر من را خشمگين مي‌كند. ارتش آمريكا دوست دارد قولش را نگه دارد.
اگر ارتباط ميان تروريسم، سلاحهاي كشتار جمعي، و بي‌ثباتي منطقه يي مهم است و جنگ سايبري يك تهديد قابل‌توجه است، رژيم ايران يك عامل منفي در تمامي اين چهار عامل است.
وقتي كه در تابستان سال 2004 به عراق رفتم، مي‌دانستم رژيم ايران يك بازيكن اصلي خواهد بود. آنها هم‌مرز با عراق هستند. با گذشت زمان ديدم رژيم ايران يك رويكرد سه جانبه به‌كار مي‌گيرد و ديده‌ام آنها همان را در جاهاي ديگر اجرا كرده‌اند. اول، آنها براي به دست آوردن نفوذ سياسي با ارائه كمكهاي مالي به احزاب سياسي و رهبران سياسي كار كردند. اين‌جا هدف مشتركي وجود داشت. در نتيجه آنها نفوذ قابل توجهي در عراق به دست آوردند.
دوم، آنها با نرمش تلاش كردند كه براي جلب حمايت مردم عراق با كمكهاي اقتصادي، با ارائه كمكهاي اقتصادي به‌ويژه در بخش جنوبي كشور چهره خود را آرايش بدهند. آنها اين كار را خودشان به‌طور مستقيم انجام مي دادند.   بسيار شبيه به برخي اوقات كه ما با آژانس توسعه بين‌المللي مي‌كنيم. اما آنها از طريق احزاب سياسي عراق هم اين را انجام مي‌دادند. و سومين و آخرين، آنها از طريق آموزش و تجهيز سازمانهاي تروريستي بي‌ثباتي در عراق را دامن مي‌زدند. و اين بيشترين تأ ثير را بر من داشت.
با گذشت زمان من ارتباط بسيار نزديك بين نيروي قدس كه بازوي برون مرزي سپاه پاسداران است و شبه نظاميان عراق را ديدم. ما اولين بار واقعاً حدود 30روز پس از آنكه به آن‌جا رسيدم، علائم آن را گرفتيم. در حالي كه بازبيني هايمان و واقعيت را مي‌ديديم، رد يك عامل نيروي قدس را پيدا كرديم كه رويدادهاي نجف را به‌طور مستقيم به مقر نيروي قدس در ايران تلفني مي‌گفت. اين حس كنجكاوي من را برانگيخت و در بقيه مدتي كه آن‌جا بودم از نزديك آن را زير نظر داشتم. اما جايي كه به‌طور واقعي دست رژيم ايران را ديديم پس از بمب‌گذاري در حرم (امام) عسكري در سامرا شهري در شمال عراق، در فوريه سال 2006 بود. شبه نظاميان شيعه به خيابان آمدند و هر چه بيشتر عمل مي‌كردند ما در برابر آنها بيشتر عمليات مي‌كرديم و انبارهاي تسليحات بيشتري پيدا كرديم و سلاحهايي كه پيدا مي كرديم به‌وضوح از ايران آمده بودند. يك بمب نصب شونده كشنده ويژه ساختش نياز به سطحي از توانمندي  ساخت و ابزار داشت كه از عراق نيامده بود، تنها از ايران مي‌توانست آمده باشد. يك نارنجك تفنگي بسيار پيشرفته را پيدا كرديم كه در زره بزرگترين تانك ما نفوذ مي‌كرد و در جعبه‌هاي مهماتي به زبان فارسي و روشن بود.
در اواسط سال 2006 شكي وجود نداشت كه رژيم ايران نظاميان، نيروهاي شبه نظامي عراق و سازمانهاي تروريستي را آموزش مي‌دهد. بدون شك، در واقع ما اطلاعات به اين خوبي را داشتيم. قبل از اين‌كه نخست وزير عراق، نخستين نشست خود را با وزير امورخارجه رژيم ايران داشته باشد،چند روز بعد از اين‌كه در اين موضع قرار گرفت، من و افسر اطلاعاتي ام، نخست‌وزيررا درجريان آن‌چه كه در كشور مي‌گذرد، قرارداديم. در مورد دستگاههاي انفجاري، سلاح، اردوگاههاي آموزشي و در مورد حضور نيروي قدس. وقتي من تمام كردم، مالكي برگشت به من نگاه كرد و گفت: «آنها در حال انجام تروريسم در كشور ما هستند» ؟  و من گفتم «بله، آنها درحال انجام همين كار هستند و اين بايد متوقف شود». بعدها در سال 2006 ما شاهد يك روند بسيار نگران‌كننده بوديم و به نظر مان مي‌رسيدكه شبه نظاميان عراق با حمايت رژيم ايران به‌طور فعال عراقيهاي ديگر را از بخشهايي از بغداد براي گسترش كنترل خود بر بخشهايي از اين شهر بيرون مي‌كنند. ما مشكوك بوديم كه اين دارد اتفاق مي‌افتد ولي نمي‌توانستيم آن را تأييد كنيم. خوب، عصر يك روز ماه دسامبر درست قبل از كريسمس ما با نيروهاي عمليات ويژه، شش عامل نيروي قدس را در جايي كه  معلوم شد يك مركز فرماندهي با گروه شبه نظامي سپاه بدر بود، دستگير كرديم. سپاه بدر شبه نظاميان يكي از احزاب سياسي مهم بود. در اين مركز فرماندهي رسيد سلاحها و كارنامه بسيار دقيق از تمام سلاحها و تجهيزاتي كه آنها گرفته بودند، پيدا شد. يك نقشه از بغداد و رنگ آميزي شده با كدبندي گروههاي فرقه يي بر روي ديوار بود. به‌وسيله فلشهايي اين طرح را نشان مي‌داد كه اهل سنت و مسيحيان را از بخشهايي از بغداد بيرون براند به‌طوري كه توسط شبه نظاميان اشغال شود.  اين همه موضوعاتي راكه درفكر ما بود، تأييدكرد و فوراً براي من روشن شد رژيم ايران به‌طور مستقيم و هدفمند به خشونتهاي فرقه يي براي بي‌ثبات كردن عراق دامن مي زند. هيچ شكي نبود. من از اين همه چه برداشتي كردم؟ چهار چيز در مورد روشي كه رژيم ايران عمل مي‌كند براي من مثل روز روشن بود.
  اول :رژيم ايران به استفاده ازتروريسم براي تحقق اهداف سياسي خودادامه داده وخواهدداد. اين  الآن معلوم است.
دوم: نقش رژيم ايران در آموزش و تجهيز شبه نظاميان عراق به‌عنوان يك عامل اصلي در حفظ خشونتهاي فرقه يي در عراق از 2006 تا 2008 و رك و صريح امروز هم‌چنان ادامه دارد. همان‌طور كه قبلاً ً گفتم، آنها در حال انجام همين نوع كار در سوريه و لبنان هستند.
سوم: به‌خاطر نقش مستقيمي كه آنها داشتند. آنها مستقيماً مسئول مرگ صدها تن از نيروهاي ائتلاف و هزاران نفر از مردم عراق هستند. رژيم ايران مسئول است و به اين ترتيب نتيجه‌گيري من اين است كه آنها كاملاً شايسته برچسب حكومت حامي تروريسم هستند كه به درستي آن را به دست آورده‌اند. من به اين باور رسيده‌ام كه بايد در نظر بگيريم اين رژيم به ترويج بي‌ثباتي منطقه يي ادامه مي‌دهد و من اين‌جا ترديد نمي كنم چون آنها امروز در عراق و سوريه و لبنان دارند اين كار را انجام مي دهند.  من فكر مي‌كنم رژيم ايران با سلاحهاي هسته يي غيرقابل قبول نه تنها براي منطقه، بلكه براي كل جامعه بين‌المللي خطرناك است. من نمي‌توانم به هيچ مورد ديگري فكر كنم كه در آن مقاومت دموكراتيك سازمان‌يافته در برابر يك رژيم اين قدر موجه و لازم باشد. مي‌خواهم فقط براي يك دقيقه در مورد سازمان مجاهدين خلق كه يك عنصر مهم از اين مقاومت است، صحبت كنم. من در سال 2004 در عراق بودم كه ما به آنها موقعيت حفاظت‌شده داديم. در طول تقريباً سه سال كه آن‌جا بودم ما از نزديك رفتار سازمان مجاهدين خلق در قرارگاه اشرف را زير نظر داشتيم. من ژنرالهاي دو ستاره داشتم كه هر هفته از قرارگاه اشرف بازديد مي‌كردند. آنها به من گزارش هفتگي مي‌دادند كه چه اتفاقاتي دارد مي‌افتد. مي‌توانم به شما بگويم كه ما هرگز يك مشكل در تمام مدتي كه من آن‌جا بوديم در كمپ اشرف نداشتيم و بسيار بسيار بي‌مسأله بود. و با ناراحتي نگاه مي‌كنم كه چطور در سال 2009 و 2011 و در سال 2013 مردان و زناني كه ما قول حفاظتشان را داديم وحشيانه مورد حمله قرار گرفتند و پس از اين‌كه سازمان ملل متحد، دولت عراق و دولت آمريكا موافقت كردند كه سازمان مجاهدين خلق بايد حفاظت شود و انتقال يابد،. ما بايد حفاظت از سازمان مجاهدين خلق را تا زماني كه در عراق هستند و تا زماني كه از عراق منتقل شوند، تضمين كنيم. سازمان مجاهدين خلق پيوسته به سهم خود عمل كرده و ما وامدار امنيت و آينده آنها هستيم.
بسيار از شما سپاسگزارم
تلويزيون الرافدين -3مه2014-13ارديبهشت 93
http://www.hambastegimeli.com/

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen