خاطره از آیت الله منتظری در باره طالقانی
اوایل سال 1356 با آیت الله طالقانی هم سلولی بودم
یک شب بی وقفه سیگار می کشید و راه می رفت،
نیمه شب بهش گفتم:خفه شدیم از دود چرا نمی خوابی؟
ایشان گفت: مگر نمی بینی ؟ مگر نمی شنوی؟
گفتم:چی رو
گفت: صدای مردمو ! انقلابو !پیروز میشن!
من گفتم: خب بشن چه بهتر
ایشان در جواب گفت: چرا متوجه نیستی !
شاه می رود، مردم به ما مراجعه می کنند، بلد نیستیم مملکت داری را، همین یک ذره دینی را که هم دارند از کف می دهند این مردم بی نوا..
خاطره ای از آیت الله منتظری
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen