Freitag, 31. Oktober 2014
در آیینه رسانه ها مريم رجوي، رهبر اپوزيسيون ايران: رژيم تهران «پدرخوانده داعش» است
در آیینه رسانه ها
مريم رجوي، رهبر اپوزيسيون ايران: رژيم تهران «پدرخوانده داعش» است
مريم رجوي، پرزيدنت شوراي ملي مقاومت ايران روز سه شنبه به نمايندگان پارلمان فرانسه فراخوان داد كه از جنبشهاي بردبار مسلمان در مبارزه عليه افراطي گري اسلامي كه بطور يكسان در اعمال شبه نظاميان داعش و رژيم آخوندهاي حاكم بر ايران ظهور يافته است حمايت كنند.
مريم رجوي اين سخنان را در يك گردهمايي بزرگ در پارلمان فرانسه با حضور چندين پارلمانتر از احزاب مختلف بيان كرد. اين برنامه بنا به دعوت كميته پارلماني براي يك ايران دمكراتيك كه از قانونگذاران از تمامي طيف سياسي پارلمان فرانسه تشكيل شده است، برگزار گرديد.
علاوه بر نمايندگان مجلس ملي كه سخنراني كردند، چندين مدافع حقوق بشر و متخصصين نيز در برنامه حضور داشتند و نظرات خود را ابراز داشتند. علاوه بر آنها نخست وزيرپيشين فرانسه، اديت كرسون و نخست وزير پيشين الجزاير سيد احمد غزالي نيز در اين برنامه شركت كردند.
مريم رجوي، در حاليكه به «سياست استمالت» كه توسط رژيم شياد حاكم بر ايران مورد سوء استفاده قرار ميگيرد اشاره داشت، سياست غرب در قبال حكومت تهران را بعنوان يك سياست ضعيف مورد انتقاد قرار داد. رجوي اشاره كرد كه «اوج گيري داعش محصول جنايتهاي بي سابقه ملاها در ايران، بشار اسد در سوريه، مالكي در عراق و سياست فرقه يي آنها عليه بخش بزرگي از جمعيت عراق و سوريه است».
مريم رجوي در ادامه سخنان خود به فرانسه و ساير كشورهاي غربي توصيه نمود كه با تهديد فراگيرتر ناشي از سرمنشاء تمامي درگيريهاي طائفي مقابله كنند و اين از طريق ارائه حمايت به جنبشهاي منطقه اي و بين المللي اي ميسر خواهد بود كه يك ديدگاه بردبار و دمكراتيك از اسلام را بعنوان آلترناتيوي در مقابل جنبشهاي افراطي كه در اين برهه بدنبال تحت كنترل در آوردن خاور نزديك هستند، نمايندگي ميكنند.
مريم رجوي گفت «حمايت از مقاومت ايران باعث شناخته شدن اين آلترناتيو فرهنگي خواهد شد و به مقابله با عضوگيري جوانان اروپايي توسط بنيادگرايان كمك خواهد كرد».
او با اشاره به سركوب فزاينده در دوران حسن روحاني، كه بيش از 1000اعدام را در كارنامه خود دارد و اكنون جنايت اسيدپاشي به زنان نيز به بيلان او اضافه شده، گفت: «اين است ماهيت واقعي رژيم ايران كه پدرخوانده داعش است و ستم و شقاوتش نسبت به مردم ايران صدبار بدتر از اعمال داعش است. آخوندها از زنان ايران شكست خوردهاند. تحميلات ارتجاعيشان نسبت به جامعه ايران به بنبست رسيده و حكومتشان عميقاً متزلزل و بيثبات است. و با اين بربريت آشكار و اعدام ظالمانه ريحانه جباري نميتوانند خود را نجات بدهند.»
در مورد مذاكرات اتمي بين كشورهاي 1+5 و رژيم ايران، مريم رجوي گفت: « اين رژيم با استفاده از سياست مماشات و با انواع فريبها تلاش ميكند پروژه هاي تسليحات اتمي خود را حفظ كند. وي هشدار داد: هر توافقي بايد شامل اجراي بي قيد و شرط قطعنامههاي شوراي امنيت، توقف كامل غني سازي و بازرسيهاي سرزده از تمام سايتها و مراكز مشكوك باشد والا راه براي دستيابي اين رژيم به بمب اتمي باز مي ماند».
علاوه بر نمايندگان مجلس ملي كه سخنراني كردند، چندين مدافع حقوق بشر و متخصصين نيز در برنامه حضور داشتند و نظرات خود را ابراز داشتند. علاوه بر آنها نخست وزيرپيشين فرانسه، اديت كرسون و نخست وزير پيشين الجزاير سيد احمد غزالي نيز در اين برنامه شركت كردند.
مريم رجوي، در حاليكه به «سياست استمالت» كه توسط رژيم شياد حاكم بر ايران مورد سوء استفاده قرار ميگيرد اشاره داشت، سياست غرب در قبال حكومت تهران را بعنوان يك سياست ضعيف مورد انتقاد قرار داد. رجوي اشاره كرد كه «اوج گيري داعش محصول جنايتهاي بي سابقه ملاها در ايران، بشار اسد در سوريه، مالكي در عراق و سياست فرقه يي آنها عليه بخش بزرگي از جمعيت عراق و سوريه است».
مريم رجوي در ادامه سخنان خود به فرانسه و ساير كشورهاي غربي توصيه نمود كه با تهديد فراگيرتر ناشي از سرمنشاء تمامي درگيريهاي طائفي مقابله كنند و اين از طريق ارائه حمايت به جنبشهاي منطقه اي و بين المللي اي ميسر خواهد بود كه يك ديدگاه بردبار و دمكراتيك از اسلام را بعنوان آلترناتيوي در مقابل جنبشهاي افراطي كه در اين برهه بدنبال تحت كنترل در آوردن خاور نزديك هستند، نمايندگي ميكنند.
مريم رجوي گفت «حمايت از مقاومت ايران باعث شناخته شدن اين آلترناتيو فرهنگي خواهد شد و به مقابله با عضوگيري جوانان اروپايي توسط بنيادگرايان كمك خواهد كرد».
او با اشاره به سركوب فزاينده در دوران حسن روحاني، كه بيش از 1000اعدام را در كارنامه خود دارد و اكنون جنايت اسيدپاشي به زنان نيز به بيلان او اضافه شده، گفت: «اين است ماهيت واقعي رژيم ايران كه پدرخوانده داعش است و ستم و شقاوتش نسبت به مردم ايران صدبار بدتر از اعمال داعش است. آخوندها از زنان ايران شكست خوردهاند. تحميلات ارتجاعيشان نسبت به جامعه ايران به بنبست رسيده و حكومتشان عميقاً متزلزل و بيثبات است. و با اين بربريت آشكار و اعدام ظالمانه ريحانه جباري نميتوانند خود را نجات بدهند.»
در مورد مذاكرات اتمي بين كشورهاي 1+5 و رژيم ايران، مريم رجوي گفت: « اين رژيم با استفاده از سياست مماشات و با انواع فريبها تلاش ميكند پروژه هاي تسليحات اتمي خود را حفظ كند. وي هشدار داد: هر توافقي بايد شامل اجراي بي قيد و شرط قطعنامههاي شوراي امنيت، توقف كامل غني سازي و بازرسيهاي سرزده از تمام سايتها و مراكز مشكوك باشد والا راه براي دستيابي اين رژيم به بمب اتمي باز مي ماند».
رويتر - 28 اكتبر 2014
http://www.hambastegimeli.com/
هشدار احمد شهيد درمورد روند فزاينده اعدامها درايران و جنايت اسيد پاشي عليه زنان
هشدار احمد شهيد درمورد روند فزاينده اعدامها درايران و جنايت اسيد پاشي عليه زنان
احمد شهيد گزارشگر ويژه سازمان ملل متحد در تازه ترين گزارش خود به كميته سوم مجمع عمومي سازمان متحد نسبت به موج اعدامها در ايران هشدار داد. گزارشگر ويژه سازمان ملل گفت: وضعيت حقوق بشر در ايران عميقا نگران كننده باقي مانده است. حقوق بشر در ايران هم توسط قانون و هم توسط مقامات رژيم نقض ميشود.
گزارشگر ويژه ملل متحد در سخنراني خود در كميته سوم مجمع عمومي ملل متحد، گفت: صحنه هاي وحشتناك حمله با اسيد بر روي زنان هفته گذشته در اصفهان رخ داد. هفته گذشته ريحانه جباري عليرغم يك كمپين بين المللي براي توقف اعدام وي اعدام شد.
احمد شهيد تصريح كرد، مسائل متعددي كه توسط مجمع عمومي، مكانيسمهاي حقوقبشر سازمان ملل متحد و دبير كل آن مطرح شدهاند همچنان ادامه دارند و در بعضي موارد وخيمتر شده است.
گزارشگر ويژه سازمان ملل با ابراز نگراني از افزايش شمار اعدامها در يك سال گذشته كه به 852 مورد رسيده است، خاطرنشان كرد، اين رقم، بزرگترين رقم اعدامها به تناسب جمعيت يك كشور در جهان را نشان ميدهد.
گزارشگر ويژه سازمان ملل متحد با يادآوري اعدام مجاهد قهرمان غلامرضا خسروي گفت: در ژوئن گذشته يك مرد بخاطر ارسال كمك مالي به يك ارگان خبري در خارج كشور اعدام شد
گزارشگر ويژه سازمان ملل افزود: گزارشات مستمر در مورد استفاده از شكنجه روحي و جسمي براي گرفتن اعترافات همچنان نمايانگر استفاده گسترده و سيستماتيك از شكنجه (در زندانهاي رژيم ايران) است. از 24 پناهجوي ايراني كه در تركيه براي اين گزارش شهادت دادند، 20 نفر از شكنجه و بدرفتاري گزارش دادند و 16 نفر از آنها در مورد بدرفتاري رواني، مانند حبس طولانيمدت در سلول انفرادي، اعدامهاي ساختگي، تهديد به تعرض، همراه با بدرفتاري جسمي، شامل كتك زدن شديد، آويزان كردن و قرار دادن فرد در موقعيتهاي فشار، شوك الكتريكي و سوزاندن گزارش دادند.
سركوب زنان و اقليتهاي مذهبي و قومي از جمله موارد ديگري است كه در گزارش احمد شهيد منعكس شده است.
گزارشگر ويژه خواهان توقف كليه اشكال اعدام، بهويژه قطع فوري اعدام نوجوانان و تحقيق در مورد شكنجههاي صورت گرفته در زندانهاي رژيم ايران شد.
در جلسهٴ كميتهٴ سوم مجمع عمومي سازمان ملل متحد، كشورهاي مختلف منجمله آمريكا، كانادا، جمهوري چك، سوئيس، نروژ و مالديو طي سخناني نقض حقوقبشر توسط رژيم آخوندي را محكوم كردند.
احمد شهيد تصريح كرد، مسائل متعددي كه توسط مجمع عمومي، مكانيسمهاي حقوقبشر سازمان ملل متحد و دبير كل آن مطرح شدهاند همچنان ادامه دارند و در بعضي موارد وخيمتر شده است.
گزارشگر ويژه سازمان ملل با ابراز نگراني از افزايش شمار اعدامها در يك سال گذشته كه به 852 مورد رسيده است، خاطرنشان كرد، اين رقم، بزرگترين رقم اعدامها به تناسب جمعيت يك كشور در جهان را نشان ميدهد.
گزارشگر ويژه سازمان ملل متحد با يادآوري اعدام مجاهد قهرمان غلامرضا خسروي گفت: در ژوئن گذشته يك مرد بخاطر ارسال كمك مالي به يك ارگان خبري در خارج كشور اعدام شد
گزارشگر ويژه سازمان ملل افزود: گزارشات مستمر در مورد استفاده از شكنجه روحي و جسمي براي گرفتن اعترافات همچنان نمايانگر استفاده گسترده و سيستماتيك از شكنجه (در زندانهاي رژيم ايران) است. از 24 پناهجوي ايراني كه در تركيه براي اين گزارش شهادت دادند، 20 نفر از شكنجه و بدرفتاري گزارش دادند و 16 نفر از آنها در مورد بدرفتاري رواني، مانند حبس طولانيمدت در سلول انفرادي، اعدامهاي ساختگي، تهديد به تعرض، همراه با بدرفتاري جسمي، شامل كتك زدن شديد، آويزان كردن و قرار دادن فرد در موقعيتهاي فشار، شوك الكتريكي و سوزاندن گزارش دادند.
سركوب زنان و اقليتهاي مذهبي و قومي از جمله موارد ديگري است كه در گزارش احمد شهيد منعكس شده است.
گزارشگر ويژه خواهان توقف كليه اشكال اعدام، بهويژه قطع فوري اعدام نوجوانان و تحقيق در مورد شكنجههاي صورت گرفته در زندانهاي رژيم ايران شد.
در جلسهٴ كميتهٴ سوم مجمع عمومي سازمان ملل متحد، كشورهاي مختلف منجمله آمريكا، كانادا، جمهوري چك، سوئيس، نروژ و مالديو طي سخناني نقض حقوقبشر توسط رژيم آخوندي را محكوم كردند.
http://www.hambastegimeli.com/home
بروكسل: تظاهرات در محكوميت اعدام ريحانه جباري و جنايت اسيدپاشي درمقابل مقر اتحاديه اروپا
بروكسل: تظاهرات در محكوميت اعدام ريحانه جباري و جنايت اسيدپاشي درمقابل مقر اتحاديه اروپا
حاميان مقاومت روز پنجشنبه 30اكتبر(8آبان93) در اعتراض به اعدام جنايتكارانه ريحانه جباري و جنايت اسيدپاشي باندهاي خامنه اي بر روي زنان ايران در مقابل مقر اتحاديه اروپا به تظاهرات پرداختند
http://www.hambastegimeli.com/
هيأت اعزامي مجلس رژيم آخوندي به فرانسه و زوزه هاي ترس و ذلت خامنه اي از خطرمجاهدين
هيأت اعزامي مجلس رژيم آخوندي به فرانسه و زوزه هاي ترس و ذلت خامنه اي از خطرمجاهدين
دخيل بستن ملتمسانه به فرانسه با پيش كش كردن عقد يك قرارداد راكد مانده از سال54 براي احداث نيروگاه هستهيي در خوزستان!!
خبرگزاري سپاه پاسداران6آبان 93: فتحالله حسيني كه همراه هيأت ايراني كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس شوراي اسلامي به فرانسه سفر كرده، امروز در گفتگوي تلفني با خبرنگار فارس در كرمانشاه اظهار داشت: (مجاهدين) پس از اخراج از عراق در فرانسه پايگاهي در اختيار گرفتهاند. حسيني اين پايگاه (مجاهدين ) در كشور فرانسه را پادگان اشرف شماره 2 عنوان كرد و متذكر شد: فرانسه در راستاي مبارزه با تروريسم بايد در اين اقدام خود تجديدنظر كند. اين مسئول، عقد قرارداد فرانسه با ايران در سال 54 مبني بر احداث يك نيروگاه هستهيي در خوزستان را از ديگر موضوعات مطروحه توسط طرف ايراني در اين سفر بيان كرد. عضو كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس شوراي اسلامي تأكيد كرد: پيشنهاد دادهايم فرانسه به اين قرارداد پايبند باشد و براي انجام اين قرارداد وارد عمل شود.
سايت جهان نيوز -6آبان93
يك رسانه حكومتي ديگر با تيتر «تذكر (نظام) به فرانسويها در مورد (مجاهدين )»
فتحالله حسيني. عضو كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس يكي از مهمترين موضوعات مطرح شده در اين جلسه را بحث بر سر پناه دادن فرانسه به (مجاهدين ) اعلام كرد و گفت: در اين رابطه به فرانسويها تذكر داديم كه نبايد از تروريستها حمايت كنند. وي افزود اين اقدام فرانسه در پناه دادن به (مجاهدين ) محكوم است و آنها بايد تجديدنظر كنند.
حسيني خاطرنشان كرد: فردا با رئيس مجلس فرانسه ديدار خواهيم كرد و اميدواريم در اين جلسه بحثهاي خوبي از جمله در مورد منافقين مطرح شود.
سايت افكارنيوز -6آبان93
يك ارگان اطلاعات آخوندي نيز زير عنوان «تذكر به فرانسويها در مورد پناه دادن به (مجاهدين)/ قولنمايندگان فرانسه به هيأت پارلماني (نظام)» نوشت: عضو كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس يكي از مهمترين موضوعات مطرح شده در اين جلسه را بحث بر سر پناه دادن فرانسه به (مجاهدين ) اعلام كرد و گفت: اعلام كرديم از آنجا كه (مجاهدين) از اردوگاه اشرف در عراق اخراج شدند ولي فرانسويها يك پادگان به آنها دادهاند اين يك ظلم بزرگ بهشمار ميرود.
سايت جهان نيوز -6آبان93
يك رسانه حكومتي ديگر با تيتر «تذكر (نظام) به فرانسويها در مورد (مجاهدين )»
فتحالله حسيني. عضو كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس يكي از مهمترين موضوعات مطرح شده در اين جلسه را بحث بر سر پناه دادن فرانسه به (مجاهدين ) اعلام كرد و گفت: در اين رابطه به فرانسويها تذكر داديم كه نبايد از تروريستها حمايت كنند. وي افزود اين اقدام فرانسه در پناه دادن به (مجاهدين ) محكوم است و آنها بايد تجديدنظر كنند.
حسيني خاطرنشان كرد: فردا با رئيس مجلس فرانسه ديدار خواهيم كرد و اميدواريم در اين جلسه بحثهاي خوبي از جمله در مورد منافقين مطرح شود.
سايت افكارنيوز -6آبان93
يك ارگان اطلاعات آخوندي نيز زير عنوان «تذكر به فرانسويها در مورد پناه دادن به (مجاهدين)/ قولنمايندگان فرانسه به هيأت پارلماني (نظام)» نوشت: عضو كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس يكي از مهمترين موضوعات مطرح شده در اين جلسه را بحث بر سر پناه دادن فرانسه به (مجاهدين ) اعلام كرد و گفت: اعلام كرديم از آنجا كه (مجاهدين) از اردوگاه اشرف در عراق اخراج شدند ولي فرانسويها يك پادگان به آنها دادهاند اين يك ظلم بزرگ بهشمار ميرود.
http://www.hambastegimeli.com/
جلال گنجه اي: عاشوراي حسيني با كدام اصول و مبادي؟
جلال گنجه اي: عاشوراي حسيني با كدام اصول و مبادي؟
عاشوراي حسيني با تأثيرهاي سترگي كه برجاي گذاشت, از رويدادهاي نادر تاريخي است كه طي 14قرن باچنين انبوهي از تأليف و نظريه پردازي مواجه گشته و در عين حال, كمتر به اصول و مبادي واقعي و تاريخي آن توجه شده است.
سوء استفاده از اين حماسه توسط دين فروشان موسوم به «علماي شيعه» را همگان مي دانيم كه اين جماعت سوداگر ماتم و گريه, با خارج كردن موضوع از واقعيت تاريخي زمانه و از متن زندگي عيني و حركت تاريخي مردم و جامعه در آن عصر, تنها به دنبال رونق بخشيدن به سوداگري خود بوده و توجيه حاكميت خود را مي جستند. اما اين تمامي فاجعه نيست چرا كه اينان توانستند مدارك و متون مهم و صريحي را كه حقيقت اين حماسه را توضيح مي داد, رفته رفته از عرصهٌ اطلاع و آگاهي عامّهٌ مردم و پيروان بيرون كرده و حتي اغلب خواص و نسل آگاه را هم به كم اطلاعي و ناداني نسبت به ماهيت حماسهٌ حسيني بلغزانند.
متأسفانه, ديگر محققان و مورخان جهان اسلام هم, هرچند كه در معرض آسيب اين «متشيّعه» نبودند, به دلايل ديگري از ورود جدي به موضوع كناره گرفتند, يعني به همان دلايل معروفي كه براي كناره گرفتن از تحليل و اتخاذ موضع در هر رويداد و سابقهٌ تاريخي متوسل مي شوند, هر رويدادي كه تحقيق در آن مستلزم نقادي در عملكرد ناموران تاريخ اسلام باشد. و به خصوص نقادي در رخدادهاي منازعات و مخاصمات ميان گروه پرشمار صحابهٌ پيامبر(ص) كه منازعات و تخاصم هاي فراوان و گاه خونين آنها با يكديگر بسي جدي بوده و اجتناب از نقادي آنها, كار تحقيق عميق در بسياري از مسائل و رخدادهاي تاريخ اسلام را از دستور خارج مي كند. و اين رسم ناصواب, شامل تحقيق اصيل و علمي در رويداد عاشوراي حسيني هم شده است. در اين مورد, البته پيداست كه هيچ شرافتمندي به خرده گيري از حسين(ع) و حماسهٌ عظيم او رضا نمي دهد. اما از آنجا كه پرداختن اصيل و عالمانه به اين حماسه, به محكوم شناختن قاتل اين شهيد بزرگ راه مي برد, يعني محكوم دانستن يك «خليفهٌ» مسلمين به نام يزيد كه خلافتش را مديون تمهيدات پدرش معاويه بود, پدري كه از «صحابه» شمرده مي شود و برادر يك «ام المؤمنين» نيز هست.
البته در ايران معاصر, شاهد كوششهاي برخي محققان و نويسندگان بوديم كه در ارزيابي و تفسير حماسهٌ عاشورا, از تفسير رايج فاصله گرفته و گاه با هجوم و هوچيگري شديدي دست به گريبان شدند, اما كوششهاي يادشده كه بازتاب مواضع طبقاتي محققان مربوطه بود, نتوانست آن حفرهٌ ديرينه را پركند كه عبارت بود از فراموشانيدن مدارك و سوابق تاريخي مربوط به حماسهٌ حسيني و اصول و مبادي اين حماسه. آري, تنها اثر متفاوت در اين موضوع, كتاب «راه حسين» مجاهدين خلق است كه به عنوان اثر «مجاهد شهيد احمد رضايي» مي شناسيم. اثري كه از آغاز تهيه و انتشارش دچار اختناق شاه و ساواك و سپس اختناق آخوندي شده و هست و نگذاشتند آنچنان كه شايسته اش بود, بر افكار نسل حاضر بتابد .
اينك در 1436هجري، يعني در يكهزار و سيصد و هفتاد و پنجمين سالگرد عاشوراي حسيني, بجاست در اين نوشته به سندي نگاه كنيم كه از قرون آغازين اسلامي در منابع ما ثبت شده بود اما به ترتيبي كه اشاره شد, از معرض اطلاع عامهٌ پيروان و حتي آگاهان, دور و مهجور مانده است, و اين در عين آنكه حاوي بياني مستند در محتوا و ماهيت عاشوراي حسيني است.
سوابق حماسه تا اعلام جهاد
مطابق منابع مشهور و معتبر تاريخي, معاويه پس از استقرار و رسميت يافتن قدرتش به عنوان خليفهٌ مسلمين, كه پس از صلح با امام حسن مجتبي(ع) و كناره گرفتن اين امام از زمامداري محقق شد, شتابان دست به تمهيداتي زد كه خلافت را در خاندان خويش موروثي كند و براي پسرش يزيد به عنوان «وليعهد» خليفه, بيعت بگيرد. اين به رغم آنكه طبق مواد صلح با حسن مجتبي(ع), معاويه حق نداشت كسي را به جانشيني خود بگمارد. مطابق برخي منابع معروف تاريخي, يك شرط اصلي صلح امام حسن(ع) با معاويه اين بود كه خلافت پس معاويه بدست امام حسن(ع) باشد و يا آنكه امر زمامداري به انتخاب عامهٌ مسلمانان واگذاشته شود .
بهر صورت, معاويه به صورتي نامشروع دست به صحنه سازيهاي مورد نظر زد و اقدامهاي تبليغاتي براي رواج دادن موضوع وليعهدي يزيد بر سر زبانها را شروع كرد. معاويه اين تلاش شتابان را در عين حال با ملاحظه دنبال مي كرد چرا كه حتي در اطراف خود او نيز هنوز كساني يافت مي شدند كه در اين امر مهم, مقدم داشتن كسي از قماش يزيد را بر حسن و حسين(ع) ناصواب مي ديده و به معاويه گوشزد مي كردند كه: «بدان, چنانچه يزيد را بر حسن و حسين مقدم بداري, هيچ عذري در محضر خداوند نداري, در حالي كه نيك مي داني اين دو شخصيت كيستند و چه رويكردي دارند» .
در عمل, معاويه مدتي اين موضوع را مسكوت گذاشت تا كه در سال 50هجري, پيش از شهادت امام حسن(ع) به مدينه رفت و در مورد تمايلش بر وليعهدي يزيد, با شخصيتهاي چندي مذاكره كرد, از جمله با عبدالله بن عباس, عبدالله بن جعفر, عبدالله بن زبير و عبدالله بن عمر , كه آوردن پاسخهاي اعتراضي همهٌ آنها در گنجايش اين نوشته نيست, اما ناگفته نگذاريم كه شخص اخير, يعني عبدالله بن عمر, به صراحت به معاويه پاسخ داد كه: «اين امر خلافت و زمامداري, يك امر هرقلي, قيصري و كسرايي نيست كه پسران وارث حكومت پدران خود باشند» . اما معاويه كه آنان را آمادهٌ پذيرفتن بيعت وليعهدي براي يزيد نيافت, در مقابل به آنان گفت: «پدرانتان در گذشته و دوران را به فرزندان واگذاشتند. اما در نزد من, فرزند خودم خواستني تر از فرزندان آنهاست». و سپس افزود: «نخواهم گذاشت كه خلافت از بني عبدمناف بيرون رود» , و به اين صورت, ابن زبير و ابن عمر را كلاً كنار زد. تا اينجا ملاحظه مي كنيم كه تاريخ اسلام چگونه بدست معاويه در معرض بازگشت ارتجاعي به ميراث كهنهٌ قبايلي عرب يا امپراتوريهاي عهد برده داري قرار گرفت.
مدتي از اين ماجرا نگذشته, امام حسن مجتبي(ع) در اوايل سال 51هجري بدست زنش «جعده», مسموم شد و به شهادت رسيد و چيزي نگذشت كه معاويه بيعت گرفتن براي يزيد را علني كرد و از جمله به فرماندار وقت مدينه, مروان بن حكم اموي, نوشت كه از اهل مدينه هم بيعت بگيرد كه با كراهت مردم و سران مدينه مواجه شد و معاويه وي را با سعيد بن العاص اموي تعويض كرد . فرماندار جديد مأمور شد گزارش كند كه چه كساني در اين بيعت سرسنگيني مي كنند و خبريافت كه سران, شامل «4عبدالله يادشده, باضافهٌ اباعبدالله, حسين بن علي(ع)» بيعت نمي كنند. اينجا معاويه شخصاً نامه هاي عتاب آلودي به بزرگان يادشده نوشت كه آوردن متن آنها و پاسخها خارج از موضوع بحث است و تنها اكتفا مي كنيم به پاسخ حسين(ع) به نامهٌ تهديد آميز معاويه. پاسخي كه همانا كليد مهمي است و براي سر در آوردن از ماهيت و موضوعيت حماسهٌ عاشوراي حسيني, سندي تعيين كننده است.
اعلام جهاد, ده سال پيش از وقوع عاشورا
حسين(ع) در پاسخ به اين نامه كه اندكي پس از شهادت حسن(ع) در 51هجري دريافت كرده بود, به معاويه نوشت: «نامه ات به من رسيد... نوشتي كه گزارشهايي از من دريافت كرده اي كه انتظار نداشتي... من تا اينجا عزم جنگ و معارضه با تو نكرده ام, در حالي كه بخاطر ترك چنين معارضه و جنگي از خداوند بيم دارم, با تو و با حزب پيمان شكن و مباح كنندهٌ مرزهاي ممنوع, حزب ستمگران و دستياران شيطان,,,, آيا تو (معاويه) قاتل «حجر» نيستي؟ كه او را همراه ياران عابد و خاشع وي در پيشگاه خداوند را كشتي؟ كساني را كه با بدعت آفريني دستگاه تو مخالفت داشته و دعوت كنندگان به نيكي و بازدارندگان از زشتي بودند . اما تو آنها را پس عهد و امان دادن, ستمكارانه و تجاوزكارانه كشتي. آيا تو «زياد» را كه فرزند زنا بود برخلاف سنت پيامبر(ص) كه فرزند را به همسر مادرشان نسبت مي داد به پدر زناكارت ابوسفيان نسبت ندادي؟ تا كه او را بر جان و مال اهل اسلام مسلط كردي كه آنان را بكشد و دست و پايشان را برخلاف يكديگر, (دست راست با پاي چب و يا بالعكس-مانند رسم كنوني در رژيم خميني). قطع كند . معاويه, خدا را, گويي خود را ديگر در شمار امت مسلمان نمي داني و مسلمانان را از خود نمي شناسي. آيا تو «حضرمي» را نكشتي كه در نامه اش به تو نوشت بر دين علي(ع) است و دين علي, دين پسرعمويش محمد(ص) است... و اما من, (حسين-ع), هيچ بليه اي را دردناكتر از امارت تو بر مسلمين نمي شناسم... و سوگند به خداوند كه عملي را برتر از جهاد برضد تو سراغ ندارم كه اگر بدين جهاد موفق شدم, به منظور تقرب به خداوند جهاد خواهم كرد و اگر موفق نشدم, از موضع دين و مرام, بدرگاه خداوند توبه و طلب مغفرت خواهم كرد و از درگاهش درخواست دارم كه مرا به آن عمل (و جهاد) قادر و موفق بدارد كه دوست مي دارد و مي پسندد... اما تهديدهايت..., پس هرچه كيد و حيله كه دوست مي داري برضد من ساز كن...» .
بر اساس منابع تاريخي مورد قبول عامهٌ مسلمين, از جمله مطابق متن و مفاد تلخيص و برگردان از متن نامهٌ حسين(ع) به معاويه، مي توان در تحليل موضع حسين(ع) نكات زير را با روشني دريافت:
اول: موضوع زمامداري بر جامعهٌ مسلمين، موضوعي است كه در چارچوب منافع عمومي مردم و جنبش, امري شايان انعطاف است, كه هم در تاريخچهٌ علي(ع) و هم در صلح حسن(ع) با پايبندي حسين(ع) عليرغم اينكه خودشان هركدام يك پيشواي به نام عقيدتي و راهبر آرماني مسلمانان بودند، انعطافشان را مشاهده كرديم و مشابه همين را در عصر خودمان، در سالهاي نخستين پس از انقلاب ضدسلطنتي ايران در عملكرد سازمان مجاهدين در پيش گرفته شد.
دوم: اما تبديل ماهوي اين زمامداري مبتني بر اسلام, و جايگزيني با سلطنت موروثي «هرقلي», «قيصري», يا «كسراوي», غيرقابل تحمل است و صرفاً واپسگرايي ضد انقلابي خالصي است مانند «ولايت فقيه», استبداد آخوندي, پس از انقلابي در 57 كه مبتني بر آزادي و استقلال در ايران كنوني بوده است. چرا كه چنين تبديل ارتجاعي، نقض تمامي عهدها و حقوق مكتسبهٌ مردمي و پيمانهاي محقّق و والاي تاريخي و مبتني بر اصول جنبش و انقلاب را نسخ و منتفي مي كند. حاكميتي ارتجاعي كه توسط حسين(ع) به عنوان دليل و حجتش در «اعلام جهادي» مطرح شد كه در متن اين نامهٌ حسين(ع) به معاويه از آن سخن رفته است، اعلام جهادي شايان و لازم كه علنيت داشته و در منابع تاريخي هم ثبت شده است. شبيه جهاد مقاومتي كه نسل ما پس از نسخ دستاوردهاي انقلاب57 بدست معاويهٌ دوران ما, خميني پليد, از 30خرداد1360, اعلام كرد.
سوم: ايستادگي در برابر چنين انحراف در رأس و زمامداري جامعه، مطابق تعبير امام حسين-ع همانا يك ”جهاد” مهم است، آنچنان مهم كه حسين-ع از بخشودن ناشدن ترك چنين جهادي اظهار بيم مي كند. اين يعني از همان اوان اسلام، عنوان جهاد تنها به معني جنگ با دشمن خارجي مهاجم نبوده است و جا انداختن چنين برداشتي كه مبارزه عليه ارتجاع و استبداد حاكم داخلي را مستثني مي كند، از شمار دگرگون سازي واژه ها و ارزشهاي اسلامي است.
چهارم: در چارچوب نكات بالا, بايد در خلال تحقيق تاريخي در موضوع عاشوراي حسيني, به جستجوي پاسخي براي اين پرسش باشيم كه چرا و چه شد كه «قيام» به آن «جهاد» كه حسين(ع) در سال51هجري, به آن پرداخت, تا تحقق عاشوراي حسين(ع), با تأخير بلندي مواجه هستيم كه به حدود يك دهه رسيد؟. يعني از شهادت امام حسن(ع) در 51هجري تا عاشوراي حسيني در 61هجري.
در اين تحقيق است كه تازه به معني و اهميت خطبهٌ معروف حسين(ع) پي مي بريم كه در «تحف العقول» درج شده است . همان كه خطاب به لايهٌ آگاه مسلمين در موسم حج سال 60 و در صحراي عرفات توسط آن حضرت ايراد شد و حسين(ع) در آن مي گويد: «دعوت به حق و نيكي و بازداشتن از ناحق و زشتي, دعوتي است به جانب اسلام همراه با برگرداندن حقي كه از مظلومان ستانده شده و با ايستادگي رو در روي ستمكاران و تقسيم عادلانهٌ اموال و غنايم مسلمين و دريافت عادلانهٌ زكات و صدقات از كساني كه بايد گرفت و صرف كردن آنها در مواضعي كه شايستگي دارد... پس اما شما, حق رهبري خويش را سبك شمرده و حقوق مردمان نيازمند و ضعيف را تضييع كرديد و تنها آنچه را كه حق خودتان پنداشتيد, دنبال كرديد. بي آنكه مايه اي بگذاريد و جان خويش را در راهي كه آفرينندهٌ جانها فرموده است, به خطر بيافكنيد» . يعني اگر درست انديشيده باشيم, در آن نامه با ”جهاد ضد دشمن داخلي حاكم” آن زمان معاويه و در زمان ما بني خميني، به عنوان استراتژي مبارزاتي حسين(ع) مواجه مي شويم و در اين خطبه هم با محتواي آرمان اجتماعي-اقتصادي و طبقاتي اين امام شهيد(ع) مواجه هستيم: همان” برگرداندن حقي كه از مظلومان ستانده شده و با ايستادگي رو در روي ستمكاران و تقسيم عادلانهٌ اموال و غنايم مسلمين و دريافت عادلانهٌ زكات و صدقات از كساني كه بايد گرفت و صرف كردن آنها در مواضعي كه شايستگي دارد...”. اموري كه گويي كارت شناسايي عاشوراي حسيني است و اين قيام حسيني را با ماهيت تاريخي و طبقاتي جهاد مربوطه در برابر پيروان خويش قرار مي دهد.
پس اگر درست مطالعه كرده باشيم, در مي يابيم كه آنچه به مدت 10سال تا محرم سال61هجري تأخير افتاد, نه اصل قيام و اقدام مجاهدانهٌ حسين(ع) بود كه از وجوب آن آشكارا و حتي با معاويه سخن مي گفت. بلكه نياز بود تا انبوهي كار تبيين و توجيه اين ضرورت براي ناموران جامعة جوان مسلمانان را مي طلبيد كه در مطلب تحف العقول مي بينيم. و اين يعني كه تنها پس از انبوهي كار آموزشي و اتمام حجتهاي ضروري بوده است كه بارآوري آنها در ساليان يكدهه از عمر فعال حسيني را در «يوم عاشورا» و در بلوغ عظيم مشاهده مي كنيم كه چگونه شعله كشيد كه براي هميشه جاودانه شد كه ديگر هيچ تعطيل و خموشي بر آن متصور نيست.
بازخواست علني و رو در رو با معاويه
اندكي پس از مكاتبه هايي كه اشاره كرديم, معاويه به منظور مباشرت شخصي در امر بيعت گرفتن از اهالي و بزرگان براي يزيد, دوباره به مدينه آمد. اين بار پس از ملاقاتها و گفتگوهاي خصوصي يا محدود با شخصيتها, جارچيان را گماشت و اهل مدينه را همگاني در يك دعوت عمومي گرد آورد و از آنان براي يزيد بيعت خواست. او در اين گردهمايي كه نتايج آن پيشاپيش مشخص بود, خطابه ايراد كرد و از جمله گفت: «سوگند به خدا كه اگر كسي را بهتر از يزيد براي مسلمانان يافته بودم, هرآينه براي او بيعت مي گرفتم».
اينجا و در برابر چشم همگان, ناگهان حسين(ع) برخاست و ندا در داد كه اين معاويه: «سوگند بخداوند تو كساني را واگذاشتي كه در نسب و ديانت بسي برتر از يزيد هستند». معاويه با خشم گفت: گويا خودت را مي گويي؟ حسين(ع) فرمود: «آري». و آنگاه پس از چند جمله كه ميانشان رد و بدل شد و براي اختصار از آنها مي گذريم, حسين(ع) در ملأ عام و در حضور معاويه به وي اعلام داشت: «موضع تو دروغ و خلاف است و يزيد يك شرابخوار و مشتري بازار عشرت و خوشگذراني» .
در بارهٌ اهميت اين كلام, چندان سخني لازم نيست. غريوي از حنجرهٌ حسين(ع) كه رو در روي معاويه و در برابر چشم و گوش همگي حاضران و در حضور كساني برآورد كه بسياري از آنان در شمار صحابهٌ پيامبر(ص) و تابعين بودند, يعني نسل معتبر دوم از مؤمنان. در اين مورد, هيچ مورخ شيعه يا سني ننوشته كه معاويه و يا كسي ديگر, فسق و گناهاني را كه حسين(ع) در مورد يزيد شمرد, تكذيب كرده باشد و يا حتي به تشكيك نگريسته ياشد. اين يعني كه زمانه با همهٌ مدعيان و شخصيتهاي بزرگ و ناموري كه در مدينه و حجاز و چارگوشهٌ قلمرو كشور اسلامي بودند, خود را با چشمان باز در برابر فسق و بدعت بني اميه باخته و يا فروخته بودند و به ننگ شستشو ناپذير, فرو خزيده بودند. حقيقتي تاريخي, كه كمترين نتيجه اي كه بايد از آن گرفت, خضوع در برابر عظمت فرزانگاني است كه زير چتر رهبري حسين(ع) به عاشورا برخاستند. و لاجرم, در قلب اين فرزانگان اسلام و تاريخ شرف و فضيلت فرزند انسان, فروغ عالمتاب بانوان پيشقراول عاشورا مي درخشد كه سالارشان زينب كبري, دخت فاطمه و علي(ع) بود.
جهاد و امر به معروف حسيني! متضاد با تعريف ارتجاع آخوندي
در بالا اشاره كرديم كه مبارزه با انحراف حاكميت در منطق حسين-ع با واژة و عبارت ديني ”جهاد” بيان و مطرح شده است و اگر اين امام شهيد را ”ابو الشهدا” مي خوانيم، نظر به مسير جهادي اين امام بوده است كه رو در روي دشمن داخلي مسلمانان، يعني برضد ستم حاكم انحرافي از زمان معاويه در پيش گرفت تا كه در زمان پسر و جانشين او، يزيد بن معاويه در سال 61هجري به شهادت رسيد، خود و ساير مجاهدان در ركابش.
شايسته نيست كه عنوان و واژة ديني مهم ديگري متعلق به عاشوراي حسيني را ذكر نكنيم كه به تطاول بسا زشتتري بدست مرتجعان دين فروش، واژگونه جا انداخته شده است. منظور، عبارت ”امر به معروف” است. در بالا به قسمتي از خطابة حسين-ع خطاب به بزرگان امت مسلمان اشاره كرديم و به مضمون مردمي قيام حسين-ع اشاره كرديم. پس بجاست توجه خوانندگان را جلب كنيم كه اين دعوت حسين-ع با همان مضمون طبقاتي كه اشاره رفت، با عنوان ”امر به معروف” مطرح شده است. امام حسين-ع در خطبة يادشده چنين فرموده بود: ”پند بگيريد از رسم احبار يهود... كه خداوند آنان را لعنت شده دانسته و سخنوري زشتشان را اثم و گناه شناخته است، زيرا كه اين سران وقت قوم يهود، ستمگران را كه منكر وفسادشان بارز بوده مشاهده مي كردند اما بخاطر منافعي كه از جانب آنها به ايشان ميرسيده و همچنين از سر ترس از آنان دم فرو بسته و منكر وفسادشان را نهي نمي كردند، حال آنكه خداوند با اين هشدار كه « فلا تخشوا الناس واخشونِ»- سوره مائده آيه 44- (از آنان بيم نداشته باشيد و اگر جاي بيم باشد، بيم از خداوند است)، و همچنين فرمود: «المؤمنون والمؤمنات بعضهم أولياء بعض يأمرون بالمعروف و وينهون عن المنكر» سوره توبه آيه 72- (زنان و مردان اهل ايمان، ياران و سرپرستان همديگرند كه به نيكيهاي پسنديده امر كرده و از زشتي و پليدي نهي مي كنند). آين چنين، خداوند روشن ساخته است كه امر معروف و نهي ازمنكر واجبي است از جانب او و دعوت و فراخواني است به اسلام، با مضمون احقاق حقوق ستمديدگان و ستيز كردن با ستمگران وتوزيع دستاوردها و غنايم و گرفتن كمكها از جاي خودش و صرف ان در جايي كه حق آن است... اينها همه آنچيزي است كه خداوند شما را امر به نهي از آن كرده واينكه از آن نهي كنيد و شما از آن غافليد.....”. (برگردان خلاصه شده).
در نوشته ها و گفتارهاي ما اغلب از عبارت ”دين فروش” براي ارتجاع آخوندي حاكم استفاده مي كنيم، اما وقتي به تصاوير و محتواي عنوانها، ارزشها و واژه هاي دين حنيف اسلام كه توسط پيشوايان حقيقي و اصلي مطرح شده است نگاه مي كنيم، در مي يابيم كه فاجعه هرگز محدود به تبديل كردن دين به دكان نيست، بلكه واژگونه كردن دين به حداكثر ممكن واژگونگي 180 درجه اي در ميان است. چرا كه امر به معروف يا جهاد در فرهنگ حسين-ع، كمترين تناسبي با همين واژه ها در فرهنگ رژيم آخوندي قاتلان و اسيدپاساشان امنيت كش ندارد. آنهم با اين يادآوري كه افق جهاد و امر به معروف حسين-ع نه صرف مقابله با ستمكاران جامعه، بلكه در افق يك تاريخ بوده است. همين است كه خودشان به هنگام بيان داشته اند كه با چنين ديد و افق ديدي بوده كه به نيازها و بهره هاي نسلهاي بعدي اين راه مي انديشيده اند، آري, يعني تا نسل ما. براي نمونه، اين كلام زينب كبري، سخنگوي عاشوراي حسيني پس از شهادتهاست است كه از جمله طي مكالمه با امام سجاد, علي بن الحسين(ع), بيان كرد و براي ما برجاي ماند. در اين گفتگو, زينب كبري خطاب به علي بن الحسين(ع) آشكار بيان كرد كه: «اين صحنهٌ كشته شدگان پاره پاره پيكر, همانا پيماني با خداوند است كه وفا شده است و همين شهادتگاه حسين-ع پرچمي برافراشته براي آيندگان كه هرگز فرود نخواهد آمد .
متأسفانه, ديگر محققان و مورخان جهان اسلام هم, هرچند كه در معرض آسيب اين «متشيّعه» نبودند, به دلايل ديگري از ورود جدي به موضوع كناره گرفتند, يعني به همان دلايل معروفي كه براي كناره گرفتن از تحليل و اتخاذ موضع در هر رويداد و سابقهٌ تاريخي متوسل مي شوند, هر رويدادي كه تحقيق در آن مستلزم نقادي در عملكرد ناموران تاريخ اسلام باشد. و به خصوص نقادي در رخدادهاي منازعات و مخاصمات ميان گروه پرشمار صحابهٌ پيامبر(ص) كه منازعات و تخاصم هاي فراوان و گاه خونين آنها با يكديگر بسي جدي بوده و اجتناب از نقادي آنها, كار تحقيق عميق در بسياري از مسائل و رخدادهاي تاريخ اسلام را از دستور خارج مي كند. و اين رسم ناصواب, شامل تحقيق اصيل و علمي در رويداد عاشوراي حسيني هم شده است. در اين مورد, البته پيداست كه هيچ شرافتمندي به خرده گيري از حسين(ع) و حماسهٌ عظيم او رضا نمي دهد. اما از آنجا كه پرداختن اصيل و عالمانه به اين حماسه, به محكوم شناختن قاتل اين شهيد بزرگ راه مي برد, يعني محكوم دانستن يك «خليفهٌ» مسلمين به نام يزيد كه خلافتش را مديون تمهيدات پدرش معاويه بود, پدري كه از «صحابه» شمرده مي شود و برادر يك «ام المؤمنين» نيز هست.
البته در ايران معاصر, شاهد كوششهاي برخي محققان و نويسندگان بوديم كه در ارزيابي و تفسير حماسهٌ عاشورا, از تفسير رايج فاصله گرفته و گاه با هجوم و هوچيگري شديدي دست به گريبان شدند, اما كوششهاي يادشده كه بازتاب مواضع طبقاتي محققان مربوطه بود, نتوانست آن حفرهٌ ديرينه را پركند كه عبارت بود از فراموشانيدن مدارك و سوابق تاريخي مربوط به حماسهٌ حسيني و اصول و مبادي اين حماسه. آري, تنها اثر متفاوت در اين موضوع, كتاب «راه حسين» مجاهدين خلق است كه به عنوان اثر «مجاهد شهيد احمد رضايي» مي شناسيم. اثري كه از آغاز تهيه و انتشارش دچار اختناق شاه و ساواك و سپس اختناق آخوندي شده و هست و نگذاشتند آنچنان كه شايسته اش بود, بر افكار نسل حاضر بتابد .
اينك در 1436هجري، يعني در يكهزار و سيصد و هفتاد و پنجمين سالگرد عاشوراي حسيني, بجاست در اين نوشته به سندي نگاه كنيم كه از قرون آغازين اسلامي در منابع ما ثبت شده بود اما به ترتيبي كه اشاره شد, از معرض اطلاع عامهٌ پيروان و حتي آگاهان, دور و مهجور مانده است, و اين در عين آنكه حاوي بياني مستند در محتوا و ماهيت عاشوراي حسيني است.
سوابق حماسه تا اعلام جهاد
مطابق منابع مشهور و معتبر تاريخي, معاويه پس از استقرار و رسميت يافتن قدرتش به عنوان خليفهٌ مسلمين, كه پس از صلح با امام حسن مجتبي(ع) و كناره گرفتن اين امام از زمامداري محقق شد, شتابان دست به تمهيداتي زد كه خلافت را در خاندان خويش موروثي كند و براي پسرش يزيد به عنوان «وليعهد» خليفه, بيعت بگيرد. اين به رغم آنكه طبق مواد صلح با حسن مجتبي(ع), معاويه حق نداشت كسي را به جانشيني خود بگمارد. مطابق برخي منابع معروف تاريخي, يك شرط اصلي صلح امام حسن(ع) با معاويه اين بود كه خلافت پس معاويه بدست امام حسن(ع) باشد و يا آنكه امر زمامداري به انتخاب عامهٌ مسلمانان واگذاشته شود .
بهر صورت, معاويه به صورتي نامشروع دست به صحنه سازيهاي مورد نظر زد و اقدامهاي تبليغاتي براي رواج دادن موضوع وليعهدي يزيد بر سر زبانها را شروع كرد. معاويه اين تلاش شتابان را در عين حال با ملاحظه دنبال مي كرد چرا كه حتي در اطراف خود او نيز هنوز كساني يافت مي شدند كه در اين امر مهم, مقدم داشتن كسي از قماش يزيد را بر حسن و حسين(ع) ناصواب مي ديده و به معاويه گوشزد مي كردند كه: «بدان, چنانچه يزيد را بر حسن و حسين مقدم بداري, هيچ عذري در محضر خداوند نداري, در حالي كه نيك مي داني اين دو شخصيت كيستند و چه رويكردي دارند» .
در عمل, معاويه مدتي اين موضوع را مسكوت گذاشت تا كه در سال 50هجري, پيش از شهادت امام حسن(ع) به مدينه رفت و در مورد تمايلش بر وليعهدي يزيد, با شخصيتهاي چندي مذاكره كرد, از جمله با عبدالله بن عباس, عبدالله بن جعفر, عبدالله بن زبير و عبدالله بن عمر , كه آوردن پاسخهاي اعتراضي همهٌ آنها در گنجايش اين نوشته نيست, اما ناگفته نگذاريم كه شخص اخير, يعني عبدالله بن عمر, به صراحت به معاويه پاسخ داد كه: «اين امر خلافت و زمامداري, يك امر هرقلي, قيصري و كسرايي نيست كه پسران وارث حكومت پدران خود باشند» . اما معاويه كه آنان را آمادهٌ پذيرفتن بيعت وليعهدي براي يزيد نيافت, در مقابل به آنان گفت: «پدرانتان در گذشته و دوران را به فرزندان واگذاشتند. اما در نزد من, فرزند خودم خواستني تر از فرزندان آنهاست». و سپس افزود: «نخواهم گذاشت كه خلافت از بني عبدمناف بيرون رود» , و به اين صورت, ابن زبير و ابن عمر را كلاً كنار زد. تا اينجا ملاحظه مي كنيم كه تاريخ اسلام چگونه بدست معاويه در معرض بازگشت ارتجاعي به ميراث كهنهٌ قبايلي عرب يا امپراتوريهاي عهد برده داري قرار گرفت.
مدتي از اين ماجرا نگذشته, امام حسن مجتبي(ع) در اوايل سال 51هجري بدست زنش «جعده», مسموم شد و به شهادت رسيد و چيزي نگذشت كه معاويه بيعت گرفتن براي يزيد را علني كرد و از جمله به فرماندار وقت مدينه, مروان بن حكم اموي, نوشت كه از اهل مدينه هم بيعت بگيرد كه با كراهت مردم و سران مدينه مواجه شد و معاويه وي را با سعيد بن العاص اموي تعويض كرد . فرماندار جديد مأمور شد گزارش كند كه چه كساني در اين بيعت سرسنگيني مي كنند و خبريافت كه سران, شامل «4عبدالله يادشده, باضافهٌ اباعبدالله, حسين بن علي(ع)» بيعت نمي كنند. اينجا معاويه شخصاً نامه هاي عتاب آلودي به بزرگان يادشده نوشت كه آوردن متن آنها و پاسخها خارج از موضوع بحث است و تنها اكتفا مي كنيم به پاسخ حسين(ع) به نامهٌ تهديد آميز معاويه. پاسخي كه همانا كليد مهمي است و براي سر در آوردن از ماهيت و موضوعيت حماسهٌ عاشوراي حسيني, سندي تعيين كننده است.
اعلام جهاد, ده سال پيش از وقوع عاشورا
حسين(ع) در پاسخ به اين نامه كه اندكي پس از شهادت حسن(ع) در 51هجري دريافت كرده بود, به معاويه نوشت: «نامه ات به من رسيد... نوشتي كه گزارشهايي از من دريافت كرده اي كه انتظار نداشتي... من تا اينجا عزم جنگ و معارضه با تو نكرده ام, در حالي كه بخاطر ترك چنين معارضه و جنگي از خداوند بيم دارم, با تو و با حزب پيمان شكن و مباح كنندهٌ مرزهاي ممنوع, حزب ستمگران و دستياران شيطان,,,, آيا تو (معاويه) قاتل «حجر» نيستي؟ كه او را همراه ياران عابد و خاشع وي در پيشگاه خداوند را كشتي؟ كساني را كه با بدعت آفريني دستگاه تو مخالفت داشته و دعوت كنندگان به نيكي و بازدارندگان از زشتي بودند . اما تو آنها را پس عهد و امان دادن, ستمكارانه و تجاوزكارانه كشتي. آيا تو «زياد» را كه فرزند زنا بود برخلاف سنت پيامبر(ص) كه فرزند را به همسر مادرشان نسبت مي داد به پدر زناكارت ابوسفيان نسبت ندادي؟ تا كه او را بر جان و مال اهل اسلام مسلط كردي كه آنان را بكشد و دست و پايشان را برخلاف يكديگر, (دست راست با پاي چب و يا بالعكس-مانند رسم كنوني در رژيم خميني). قطع كند . معاويه, خدا را, گويي خود را ديگر در شمار امت مسلمان نمي داني و مسلمانان را از خود نمي شناسي. آيا تو «حضرمي» را نكشتي كه در نامه اش به تو نوشت بر دين علي(ع) است و دين علي, دين پسرعمويش محمد(ص) است... و اما من, (حسين-ع), هيچ بليه اي را دردناكتر از امارت تو بر مسلمين نمي شناسم... و سوگند به خداوند كه عملي را برتر از جهاد برضد تو سراغ ندارم كه اگر بدين جهاد موفق شدم, به منظور تقرب به خداوند جهاد خواهم كرد و اگر موفق نشدم, از موضع دين و مرام, بدرگاه خداوند توبه و طلب مغفرت خواهم كرد و از درگاهش درخواست دارم كه مرا به آن عمل (و جهاد) قادر و موفق بدارد كه دوست مي دارد و مي پسندد... اما تهديدهايت..., پس هرچه كيد و حيله كه دوست مي داري برضد من ساز كن...» .
بر اساس منابع تاريخي مورد قبول عامهٌ مسلمين, از جمله مطابق متن و مفاد تلخيص و برگردان از متن نامهٌ حسين(ع) به معاويه، مي توان در تحليل موضع حسين(ع) نكات زير را با روشني دريافت:
اول: موضوع زمامداري بر جامعهٌ مسلمين، موضوعي است كه در چارچوب منافع عمومي مردم و جنبش, امري شايان انعطاف است, كه هم در تاريخچهٌ علي(ع) و هم در صلح حسن(ع) با پايبندي حسين(ع) عليرغم اينكه خودشان هركدام يك پيشواي به نام عقيدتي و راهبر آرماني مسلمانان بودند، انعطافشان را مشاهده كرديم و مشابه همين را در عصر خودمان، در سالهاي نخستين پس از انقلاب ضدسلطنتي ايران در عملكرد سازمان مجاهدين در پيش گرفته شد.
دوم: اما تبديل ماهوي اين زمامداري مبتني بر اسلام, و جايگزيني با سلطنت موروثي «هرقلي», «قيصري», يا «كسراوي», غيرقابل تحمل است و صرفاً واپسگرايي ضد انقلابي خالصي است مانند «ولايت فقيه», استبداد آخوندي, پس از انقلابي در 57 كه مبتني بر آزادي و استقلال در ايران كنوني بوده است. چرا كه چنين تبديل ارتجاعي، نقض تمامي عهدها و حقوق مكتسبهٌ مردمي و پيمانهاي محقّق و والاي تاريخي و مبتني بر اصول جنبش و انقلاب را نسخ و منتفي مي كند. حاكميتي ارتجاعي كه توسط حسين(ع) به عنوان دليل و حجتش در «اعلام جهادي» مطرح شد كه در متن اين نامهٌ حسين(ع) به معاويه از آن سخن رفته است، اعلام جهادي شايان و لازم كه علنيت داشته و در منابع تاريخي هم ثبت شده است. شبيه جهاد مقاومتي كه نسل ما پس از نسخ دستاوردهاي انقلاب57 بدست معاويهٌ دوران ما, خميني پليد, از 30خرداد1360, اعلام كرد.
سوم: ايستادگي در برابر چنين انحراف در رأس و زمامداري جامعه، مطابق تعبير امام حسين-ع همانا يك ”جهاد” مهم است، آنچنان مهم كه حسين-ع از بخشودن ناشدن ترك چنين جهادي اظهار بيم مي كند. اين يعني از همان اوان اسلام، عنوان جهاد تنها به معني جنگ با دشمن خارجي مهاجم نبوده است و جا انداختن چنين برداشتي كه مبارزه عليه ارتجاع و استبداد حاكم داخلي را مستثني مي كند، از شمار دگرگون سازي واژه ها و ارزشهاي اسلامي است.
چهارم: در چارچوب نكات بالا, بايد در خلال تحقيق تاريخي در موضوع عاشوراي حسيني, به جستجوي پاسخي براي اين پرسش باشيم كه چرا و چه شد كه «قيام» به آن «جهاد» كه حسين(ع) در سال51هجري, به آن پرداخت, تا تحقق عاشوراي حسين(ع), با تأخير بلندي مواجه هستيم كه به حدود يك دهه رسيد؟. يعني از شهادت امام حسن(ع) در 51هجري تا عاشوراي حسيني در 61هجري.
در اين تحقيق است كه تازه به معني و اهميت خطبهٌ معروف حسين(ع) پي مي بريم كه در «تحف العقول» درج شده است . همان كه خطاب به لايهٌ آگاه مسلمين در موسم حج سال 60 و در صحراي عرفات توسط آن حضرت ايراد شد و حسين(ع) در آن مي گويد: «دعوت به حق و نيكي و بازداشتن از ناحق و زشتي, دعوتي است به جانب اسلام همراه با برگرداندن حقي كه از مظلومان ستانده شده و با ايستادگي رو در روي ستمكاران و تقسيم عادلانهٌ اموال و غنايم مسلمين و دريافت عادلانهٌ زكات و صدقات از كساني كه بايد گرفت و صرف كردن آنها در مواضعي كه شايستگي دارد... پس اما شما, حق رهبري خويش را سبك شمرده و حقوق مردمان نيازمند و ضعيف را تضييع كرديد و تنها آنچه را كه حق خودتان پنداشتيد, دنبال كرديد. بي آنكه مايه اي بگذاريد و جان خويش را در راهي كه آفرينندهٌ جانها فرموده است, به خطر بيافكنيد» . يعني اگر درست انديشيده باشيم, در آن نامه با ”جهاد ضد دشمن داخلي حاكم” آن زمان معاويه و در زمان ما بني خميني، به عنوان استراتژي مبارزاتي حسين(ع) مواجه مي شويم و در اين خطبه هم با محتواي آرمان اجتماعي-اقتصادي و طبقاتي اين امام شهيد(ع) مواجه هستيم: همان” برگرداندن حقي كه از مظلومان ستانده شده و با ايستادگي رو در روي ستمكاران و تقسيم عادلانهٌ اموال و غنايم مسلمين و دريافت عادلانهٌ زكات و صدقات از كساني كه بايد گرفت و صرف كردن آنها در مواضعي كه شايستگي دارد...”. اموري كه گويي كارت شناسايي عاشوراي حسيني است و اين قيام حسيني را با ماهيت تاريخي و طبقاتي جهاد مربوطه در برابر پيروان خويش قرار مي دهد.
پس اگر درست مطالعه كرده باشيم, در مي يابيم كه آنچه به مدت 10سال تا محرم سال61هجري تأخير افتاد, نه اصل قيام و اقدام مجاهدانهٌ حسين(ع) بود كه از وجوب آن آشكارا و حتي با معاويه سخن مي گفت. بلكه نياز بود تا انبوهي كار تبيين و توجيه اين ضرورت براي ناموران جامعة جوان مسلمانان را مي طلبيد كه در مطلب تحف العقول مي بينيم. و اين يعني كه تنها پس از انبوهي كار آموزشي و اتمام حجتهاي ضروري بوده است كه بارآوري آنها در ساليان يكدهه از عمر فعال حسيني را در «يوم عاشورا» و در بلوغ عظيم مشاهده مي كنيم كه چگونه شعله كشيد كه براي هميشه جاودانه شد كه ديگر هيچ تعطيل و خموشي بر آن متصور نيست.
بازخواست علني و رو در رو با معاويه
اندكي پس از مكاتبه هايي كه اشاره كرديم, معاويه به منظور مباشرت شخصي در امر بيعت گرفتن از اهالي و بزرگان براي يزيد, دوباره به مدينه آمد. اين بار پس از ملاقاتها و گفتگوهاي خصوصي يا محدود با شخصيتها, جارچيان را گماشت و اهل مدينه را همگاني در يك دعوت عمومي گرد آورد و از آنان براي يزيد بيعت خواست. او در اين گردهمايي كه نتايج آن پيشاپيش مشخص بود, خطابه ايراد كرد و از جمله گفت: «سوگند به خدا كه اگر كسي را بهتر از يزيد براي مسلمانان يافته بودم, هرآينه براي او بيعت مي گرفتم».
اينجا و در برابر چشم همگان, ناگهان حسين(ع) برخاست و ندا در داد كه اين معاويه: «سوگند بخداوند تو كساني را واگذاشتي كه در نسب و ديانت بسي برتر از يزيد هستند». معاويه با خشم گفت: گويا خودت را مي گويي؟ حسين(ع) فرمود: «آري». و آنگاه پس از چند جمله كه ميانشان رد و بدل شد و براي اختصار از آنها مي گذريم, حسين(ع) در ملأ عام و در حضور معاويه به وي اعلام داشت: «موضع تو دروغ و خلاف است و يزيد يك شرابخوار و مشتري بازار عشرت و خوشگذراني» .
در بارهٌ اهميت اين كلام, چندان سخني لازم نيست. غريوي از حنجرهٌ حسين(ع) كه رو در روي معاويه و در برابر چشم و گوش همگي حاضران و در حضور كساني برآورد كه بسياري از آنان در شمار صحابهٌ پيامبر(ص) و تابعين بودند, يعني نسل معتبر دوم از مؤمنان. در اين مورد, هيچ مورخ شيعه يا سني ننوشته كه معاويه و يا كسي ديگر, فسق و گناهاني را كه حسين(ع) در مورد يزيد شمرد, تكذيب كرده باشد و يا حتي به تشكيك نگريسته ياشد. اين يعني كه زمانه با همهٌ مدعيان و شخصيتهاي بزرگ و ناموري كه در مدينه و حجاز و چارگوشهٌ قلمرو كشور اسلامي بودند, خود را با چشمان باز در برابر فسق و بدعت بني اميه باخته و يا فروخته بودند و به ننگ شستشو ناپذير, فرو خزيده بودند. حقيقتي تاريخي, كه كمترين نتيجه اي كه بايد از آن گرفت, خضوع در برابر عظمت فرزانگاني است كه زير چتر رهبري حسين(ع) به عاشورا برخاستند. و لاجرم, در قلب اين فرزانگان اسلام و تاريخ شرف و فضيلت فرزند انسان, فروغ عالمتاب بانوان پيشقراول عاشورا مي درخشد كه سالارشان زينب كبري, دخت فاطمه و علي(ع) بود.
جهاد و امر به معروف حسيني! متضاد با تعريف ارتجاع آخوندي
در بالا اشاره كرديم كه مبارزه با انحراف حاكميت در منطق حسين-ع با واژة و عبارت ديني ”جهاد” بيان و مطرح شده است و اگر اين امام شهيد را ”ابو الشهدا” مي خوانيم، نظر به مسير جهادي اين امام بوده است كه رو در روي دشمن داخلي مسلمانان، يعني برضد ستم حاكم انحرافي از زمان معاويه در پيش گرفت تا كه در زمان پسر و جانشين او، يزيد بن معاويه در سال 61هجري به شهادت رسيد، خود و ساير مجاهدان در ركابش.
شايسته نيست كه عنوان و واژة ديني مهم ديگري متعلق به عاشوراي حسيني را ذكر نكنيم كه به تطاول بسا زشتتري بدست مرتجعان دين فروش، واژگونه جا انداخته شده است. منظور، عبارت ”امر به معروف” است. در بالا به قسمتي از خطابة حسين-ع خطاب به بزرگان امت مسلمان اشاره كرديم و به مضمون مردمي قيام حسين-ع اشاره كرديم. پس بجاست توجه خوانندگان را جلب كنيم كه اين دعوت حسين-ع با همان مضمون طبقاتي كه اشاره رفت، با عنوان ”امر به معروف” مطرح شده است. امام حسين-ع در خطبة يادشده چنين فرموده بود: ”پند بگيريد از رسم احبار يهود... كه خداوند آنان را لعنت شده دانسته و سخنوري زشتشان را اثم و گناه شناخته است، زيرا كه اين سران وقت قوم يهود، ستمگران را كه منكر وفسادشان بارز بوده مشاهده مي كردند اما بخاطر منافعي كه از جانب آنها به ايشان ميرسيده و همچنين از سر ترس از آنان دم فرو بسته و منكر وفسادشان را نهي نمي كردند، حال آنكه خداوند با اين هشدار كه « فلا تخشوا الناس واخشونِ»- سوره مائده آيه 44- (از آنان بيم نداشته باشيد و اگر جاي بيم باشد، بيم از خداوند است)، و همچنين فرمود: «المؤمنون والمؤمنات بعضهم أولياء بعض يأمرون بالمعروف و وينهون عن المنكر» سوره توبه آيه 72- (زنان و مردان اهل ايمان، ياران و سرپرستان همديگرند كه به نيكيهاي پسنديده امر كرده و از زشتي و پليدي نهي مي كنند). آين چنين، خداوند روشن ساخته است كه امر معروف و نهي ازمنكر واجبي است از جانب او و دعوت و فراخواني است به اسلام، با مضمون احقاق حقوق ستمديدگان و ستيز كردن با ستمگران وتوزيع دستاوردها و غنايم و گرفتن كمكها از جاي خودش و صرف ان در جايي كه حق آن است... اينها همه آنچيزي است كه خداوند شما را امر به نهي از آن كرده واينكه از آن نهي كنيد و شما از آن غافليد.....”. (برگردان خلاصه شده).
در نوشته ها و گفتارهاي ما اغلب از عبارت ”دين فروش” براي ارتجاع آخوندي حاكم استفاده مي كنيم، اما وقتي به تصاوير و محتواي عنوانها، ارزشها و واژه هاي دين حنيف اسلام كه توسط پيشوايان حقيقي و اصلي مطرح شده است نگاه مي كنيم، در مي يابيم كه فاجعه هرگز محدود به تبديل كردن دين به دكان نيست، بلكه واژگونه كردن دين به حداكثر ممكن واژگونگي 180 درجه اي در ميان است. چرا كه امر به معروف يا جهاد در فرهنگ حسين-ع، كمترين تناسبي با همين واژه ها در فرهنگ رژيم آخوندي قاتلان و اسيدپاساشان امنيت كش ندارد. آنهم با اين يادآوري كه افق جهاد و امر به معروف حسين-ع نه صرف مقابله با ستمكاران جامعه، بلكه در افق يك تاريخ بوده است. همين است كه خودشان به هنگام بيان داشته اند كه با چنين ديد و افق ديدي بوده كه به نيازها و بهره هاي نسلهاي بعدي اين راه مي انديشيده اند، آري, يعني تا نسل ما. براي نمونه، اين كلام زينب كبري، سخنگوي عاشوراي حسيني پس از شهادتهاست است كه از جمله طي مكالمه با امام سجاد, علي بن الحسين(ع), بيان كرد و براي ما برجاي ماند. در اين گفتگو, زينب كبري خطاب به علي بن الحسين(ع) آشكار بيان كرد كه: «اين صحنهٌ كشته شدگان پاره پاره پيكر, همانا پيماني با خداوند است كه وفا شده است و همين شهادتگاه حسين-ع پرچمي برافراشته براي آيندگان كه هرگز فرود نخواهد آمد .
1- به معني متظاهران به تشيّع-شيعه نمايان بي محتوا...
2- مدت مسلماني معاويه تا وفات پيامبر(ص) تنها 2سال, يعني از تاريخ فتح مكه و بخشودگي قريش و سپس اسلام آوردن آنهاست. اما خواهر معاويه, «ام حبيبه», يك پيشتاز ارجمند اسلام و يكي از همسران حضرت محمد, پيامبر اسلام(ص) است كه مطابق قرآن (آيهٌ6سورهٌ احزاب-33) داراي سمت «ام المؤمنين» (مادر مؤمنان) است. «ام حبيبه» از زنان پيشگام در پيوستن به جنبش اسلام انقلابي است كه به رغم پدرش ابوسفيان كه در رأس مشركان مكه و دشمنان پيامير اسلام(ص) قرار داشت به اسلام گرويد و باتفاق شوهرش به حبشه مهاجرت كرد. يك وجه برجستگي اين بانو طلاق شوهرش است كه در حبشه از اسلام دست برداشت و به دين بومي گرويد. چنين بود كه پس از اين طلاق مخلصانه براي عقيده و جنبش, با پيامير(ص) ازدواج كرد
3 - كتاب «راه حسين» همچنان بي رقيب است و كساني كه دنبال انديشهٌ انقلابي اسلام و تشيع انقلابي هستند, از مطالعه و انديشيدن به مطالب آن بي نياز نيستند.
4- اين قول را هم در منابع عامه و هم شيعه مي يابيم. عامه, تاريخ الخلفاء. تأليف عبدالرحمن بن ابي بكر السيوطي. وفات911. ج1, شيعه ابوالفرج اصفهاني در مقاتل الطالبيين. نقل از بحار الانوار,ج44جديد و محمد بن شهرآشوب, وفات588هجري, در مناقب, نقل از همان بحار,ج44.
5- از جمله در چندين روايت نقل شده در بحار الانوار, ج4,5
6- مانند احنف بن قيس كه از جمله به معاويه هشدار مي داد كه: «واعلم ان قدمت يزيد علي الحسن و الحسين, و انت تعلم من هما و الي ما هما...». مراجعه كنيد به مأخذ معروف, كتاب «الامامه و السياسه», تأليف « ابن قتيبهٌ دينوري», وفات276هجري.
7- به ترتيب, عبدالله ابن عباس معروف كه پسرعموي پيامبر و از دانشمندان نامور اسلام بود, عبدالله جعفر فرزند جعفر بن ابيطالب, جعفر طيار كه همسر زينب كبري(ع) بود. عبدالله زبير فرزند زبير بن عوام كه يكي از صحابهٌ قديمي و عضوي از شوراي خلافت معروف عمر بود. عبدالله عمر، فرزند عمر بن خطاب, خليفهٌ دوم
8- از همان ابن قتيبه در «السياسه و الامامه». هرقل, عنوان امپراتوران مصر قديم. قيصر, عنوان امپراتوران روم قديم و كسري, عنوان امپراتوران ايران قديم كه با ساسانيان خاتمه يافتند.
9- موارد داخل گيومه از همان «السياسه و الامامه». بني عبدماف يعني «بني اميه» و «بني هاشم», دو شاخهٌ نزديك در قريش, كه پدربزرگشان عبدمناف بود و پسرعموهاي يكديگر شمرده مي شوند. حضرت محمد(ص) از بني هاشم بود و معاويه و پدرش ابوسفيان از بني اميه.
10- در تاريخ اين شهادت هم با اختلاف مواجه هستيم. مطابق معروف نزد شيعيان, شهادت امام حسن(ع) در 28صفر, ماه دوم از سال51هجري واقع شد ابن قتيبه هم همين تاريخ را نوشته است. اما ابن اثير در الكامل و برخي ديگر, سال49 نوشته اند و ذهبي سال50 را ذكر كرده اند. اما در علت خيانت جعده, مطابق منابع مختلف, اين زن با پول و وعدهٌ ازدواج با يزيد بن معاويه, خريده شد و در مقابل, دست به اين جنايت زد. وي سپس به آن پول رسيد اما در مورد ازدواج با يزيد به وي گفتند: به تو كه همسري با منزلت حسن(ع) را كشتي, چگونه اعتماد كنيم.
11- از جمله در همان «السياسه و الامامه».
12- حجر بن عدي, از صحابهٌ نامور و از شيعيان شايسته كه از معاويه تبعيت نداشت و معاويه واسطه برانگيخت و به وي و يارانش امان داد تا دست از سلاح بردارند و چون چنين كردند دستگيرشان كرد و به شام احضار نمود كه كت بسته و در حال شكنجه گسيل شدند اما نزديك شام دژخيمان را فرستاد كه اگر بيعت نكنند آنها را بكشند. حجر و يارانش نپذيرفتند و شهيد غدر و خيانت معاويه شدند. جنايتي كه با اعتراض بسيار از جمله اعتراض ام المؤمنين عايشه مواجه شد. داستان شهادت حجر يكي از پليدترين جنايات معاويه است كه ايضاً با سكوت و توجيه روبروست.
13- «زياد», (پدر «اين زياد» كه فرماندار كوفه و در رأس قاتلان حسين شد), فرزند زني بدكاره به نام «سميه» در جاهليت عرب بود كه پدرش محرز نبوده و او را «زياد بن ابيه» مي خواندند, يعني فرزند پدرش, فرزند«x». معاويه براي جذب او به دستگاهش مدعي شد كه او فرزند وقتي است كه ابوسفيان معروف, پدر معاويه, مشتري فحشاي سميه بود. ماجراي اين الحاق يكي از شرم آورترين صحنه ها در تاريخ خلفاي اسلام است.
14- از اصحاب و شيعيان وفادار علي(ع) كه معاويه او را هم شبيه «حجر» با غدر به دام انداخت و به شهادت رسانيد.
15- متن كامل نامه در همان «السياسه و الامامه» از ابن قتيبه دينوري درج شده است.
16- «تحف العقول» از منابع معتبر شيعه و از مؤلفات قرن چهارم هجري است كه محدث معتبر شيعه, ابن شعبهٌ بحراني تأليف كرده است.
17- برگردان و تلخيص از «تحف العقول» بخش كلمات امام حسين(ع).
18- تمام موارد اين قسمت از همان «الامامه و السياسه».
از كتاب معروف ”تحف العقول” تإليف أبو محمّد الحسن بن عليّ بن الحسين بن شُعبة الحَرّانيّ، از چهره هاي شاخص قرن چهارم هجري. توضيح مي دهد كه بسياري از مراجع شيعه، مطالب اين كتاب را چنان معتبر دانسته اند كه در عين حذف سلسله راويان حديثها در اين كتاب و براي اختصار، متون روايت شده را معتبر مي شناسند.
به متون حديث اين كتاب استناد مي كنند. اهميت نمي دهند.
19-
20 - از جمله در: «كامل الزيارات» از محدث معروف شيعه, ابن قولويه قمي وفات376هجري. نقل از «مقتل الحسين» عبدالرزاق المقرم.
2- مدت مسلماني معاويه تا وفات پيامبر(ص) تنها 2سال, يعني از تاريخ فتح مكه و بخشودگي قريش و سپس اسلام آوردن آنهاست. اما خواهر معاويه, «ام حبيبه», يك پيشتاز ارجمند اسلام و يكي از همسران حضرت محمد, پيامبر اسلام(ص) است كه مطابق قرآن (آيهٌ6سورهٌ احزاب-33) داراي سمت «ام المؤمنين» (مادر مؤمنان) است. «ام حبيبه» از زنان پيشگام در پيوستن به جنبش اسلام انقلابي است كه به رغم پدرش ابوسفيان كه در رأس مشركان مكه و دشمنان پيامير اسلام(ص) قرار داشت به اسلام گرويد و باتفاق شوهرش به حبشه مهاجرت كرد. يك وجه برجستگي اين بانو طلاق شوهرش است كه در حبشه از اسلام دست برداشت و به دين بومي گرويد. چنين بود كه پس از اين طلاق مخلصانه براي عقيده و جنبش, با پيامير(ص) ازدواج كرد
3 - كتاب «راه حسين» همچنان بي رقيب است و كساني كه دنبال انديشهٌ انقلابي اسلام و تشيع انقلابي هستند, از مطالعه و انديشيدن به مطالب آن بي نياز نيستند.
4- اين قول را هم در منابع عامه و هم شيعه مي يابيم. عامه, تاريخ الخلفاء. تأليف عبدالرحمن بن ابي بكر السيوطي. وفات911. ج1, شيعه ابوالفرج اصفهاني در مقاتل الطالبيين. نقل از بحار الانوار,ج44جديد و محمد بن شهرآشوب, وفات588هجري, در مناقب, نقل از همان بحار,ج44.
5- از جمله در چندين روايت نقل شده در بحار الانوار, ج4,5
6- مانند احنف بن قيس كه از جمله به معاويه هشدار مي داد كه: «واعلم ان قدمت يزيد علي الحسن و الحسين, و انت تعلم من هما و الي ما هما...». مراجعه كنيد به مأخذ معروف, كتاب «الامامه و السياسه», تأليف « ابن قتيبهٌ دينوري», وفات276هجري.
7- به ترتيب, عبدالله ابن عباس معروف كه پسرعموي پيامبر و از دانشمندان نامور اسلام بود, عبدالله جعفر فرزند جعفر بن ابيطالب, جعفر طيار كه همسر زينب كبري(ع) بود. عبدالله زبير فرزند زبير بن عوام كه يكي از صحابهٌ قديمي و عضوي از شوراي خلافت معروف عمر بود. عبدالله عمر، فرزند عمر بن خطاب, خليفهٌ دوم
8- از همان ابن قتيبه در «السياسه و الامامه». هرقل, عنوان امپراتوران مصر قديم. قيصر, عنوان امپراتوران روم قديم و كسري, عنوان امپراتوران ايران قديم كه با ساسانيان خاتمه يافتند.
9- موارد داخل گيومه از همان «السياسه و الامامه». بني عبدماف يعني «بني اميه» و «بني هاشم», دو شاخهٌ نزديك در قريش, كه پدربزرگشان عبدمناف بود و پسرعموهاي يكديگر شمرده مي شوند. حضرت محمد(ص) از بني هاشم بود و معاويه و پدرش ابوسفيان از بني اميه.
10- در تاريخ اين شهادت هم با اختلاف مواجه هستيم. مطابق معروف نزد شيعيان, شهادت امام حسن(ع) در 28صفر, ماه دوم از سال51هجري واقع شد ابن قتيبه هم همين تاريخ را نوشته است. اما ابن اثير در الكامل و برخي ديگر, سال49 نوشته اند و ذهبي سال50 را ذكر كرده اند. اما در علت خيانت جعده, مطابق منابع مختلف, اين زن با پول و وعدهٌ ازدواج با يزيد بن معاويه, خريده شد و در مقابل, دست به اين جنايت زد. وي سپس به آن پول رسيد اما در مورد ازدواج با يزيد به وي گفتند: به تو كه همسري با منزلت حسن(ع) را كشتي, چگونه اعتماد كنيم.
11- از جمله در همان «السياسه و الامامه».
12- حجر بن عدي, از صحابهٌ نامور و از شيعيان شايسته كه از معاويه تبعيت نداشت و معاويه واسطه برانگيخت و به وي و يارانش امان داد تا دست از سلاح بردارند و چون چنين كردند دستگيرشان كرد و به شام احضار نمود كه كت بسته و در حال شكنجه گسيل شدند اما نزديك شام دژخيمان را فرستاد كه اگر بيعت نكنند آنها را بكشند. حجر و يارانش نپذيرفتند و شهيد غدر و خيانت معاويه شدند. جنايتي كه با اعتراض بسيار از جمله اعتراض ام المؤمنين عايشه مواجه شد. داستان شهادت حجر يكي از پليدترين جنايات معاويه است كه ايضاً با سكوت و توجيه روبروست.
13- «زياد», (پدر «اين زياد» كه فرماندار كوفه و در رأس قاتلان حسين شد), فرزند زني بدكاره به نام «سميه» در جاهليت عرب بود كه پدرش محرز نبوده و او را «زياد بن ابيه» مي خواندند, يعني فرزند پدرش, فرزند«x». معاويه براي جذب او به دستگاهش مدعي شد كه او فرزند وقتي است كه ابوسفيان معروف, پدر معاويه, مشتري فحشاي سميه بود. ماجراي اين الحاق يكي از شرم آورترين صحنه ها در تاريخ خلفاي اسلام است.
14- از اصحاب و شيعيان وفادار علي(ع) كه معاويه او را هم شبيه «حجر» با غدر به دام انداخت و به شهادت رسانيد.
15- متن كامل نامه در همان «السياسه و الامامه» از ابن قتيبه دينوري درج شده است.
16- «تحف العقول» از منابع معتبر شيعه و از مؤلفات قرن چهارم هجري است كه محدث معتبر شيعه, ابن شعبهٌ بحراني تأليف كرده است.
17- برگردان و تلخيص از «تحف العقول» بخش كلمات امام حسين(ع).
18- تمام موارد اين قسمت از همان «الامامه و السياسه».
از كتاب معروف ”تحف العقول” تإليف أبو محمّد الحسن بن عليّ بن الحسين بن شُعبة الحَرّانيّ، از چهره هاي شاخص قرن چهارم هجري. توضيح مي دهد كه بسياري از مراجع شيعه، مطالب اين كتاب را چنان معتبر دانسته اند كه در عين حذف سلسله راويان حديثها در اين كتاب و براي اختصار، متون روايت شده را معتبر مي شناسند.
به متون حديث اين كتاب استناد مي كنند. اهميت نمي دهند.
19-
20 - از جمله در: «كامل الزيارات» از محدث معروف شيعه, ابن قولويه قمي وفات376هجري. نقل از «مقتل الحسين» عبدالرزاق المقرم.
http://www.hambastegimeli.com/
ظرات و دیدگاه ها عزيز پاكنژاد:
ظرات و دیدگاه ها
عزيز پاكنژاد: ولی فقیه و بحران های چند گانه + یک
بحران ها و بن بست های ولی فقیه و دستگاهش هر روز ابعاد جدید و تهدید کننده تری بخود می گیرند. در جواب به این وضعیت، ژستهای توخالی و تهدید ها و خط و نشان کشیدن های ولی فقیه کسی را نمی ترساند و فریب نمی دهد. از هر گوشه که بگیریم، بجز ناکامی و تضعیف موقعیت او چیزی نمی بینیم.
در رابطه با عراق، ولی فقیه وقتی مالکی را از دست داد و عاجزانه به قربانی کردن او کمک نمود، میدانست که در چه میدان پر از چاله ای می رقصد ولی چاره ای نداشت. سر جمع کردن لباس شخصی های تا دندان مسلح دوران مالکی از قبیل سپاه بدر و عصائب و کتائب و نشان دادن قاسم سلیمانی (فرمانده سپاه تروریستی قدس) در کنار آنها بمنظور بستن راه کربلا بروی داعش بیشتر نمایشی ست. خبر سازی در این گونه موارد هم - که با تردید بعضی رسانه ها روبروست- هیچکدام نافی این نیست که عرصه در عراق به روی رژیم تنگ است و اگر فکری اساسی نکند، خلع ید کامل او در عراق حتمی است.
در منطق ارتجاعی ولی فقیه و رژیم پوسیده اش، جواب این گونه شکستها همواره استفاده از زور و اعمال تروریستی بوده است. اما آیا این بار هم می تواند بصورت موثر این وسیله را به کار گیرد؟ آیا او می تواند اوضاع را به عقب برگرداند و مثلا با یک کودتا در حزب الدعوه یا دولت قانون، دوباره مالکی را بر عراق حاکم کند؟ آیا امکان این را دارد که همچون گذشته حرف اول و آخر را در عراق بزند؟ اینها سئوالاتی است که در جلوی ولی فقیه هم قرار دارند.
جواب به این گونه سئوالات تا حد زیادی روشن شده است. رژیم و مالکی زمانی که در مقابل بالا رفتن «چوب تعلیم» آمریکا، زانو زده و به آقای العبادی تن دادند، بازی انحصاری قدرت در این عرصه را باختند. مشابه همان باختی که با یک قدم عقب نشینی در موضوع اتمی شروع و به بن بستی بزرگ راه برد. دامی که اکنون رژیم در موضوع اتمی در آن گرفتار آمده حاصل آن عقب نشینی بود و قفسی هم که اکنون در عراق در آن گرفتار آمده، حاصل این یکی عقب نشینی ست.
در حال حاضر رژیم با چند معضل درگیر است که هر کدام گرهی کور به این کلاف سر درگم می افزایند. بحران درونی که حاصل ترس و هراس باندها از سرنوشت کل نظام است، بحران عمیق در مذاکرات هسته ای، جنگ کلیت این رژِیم با مردم ایران، بحران عراق، و در آخر کاهش قیمت نفت که این «بلای» آخری جیب سران رژیم را خالی و بحران مهمتری را به مجموعه بحران های رژیم اضافه می کند. این ها همه به نوعی به هم مربوط و روی هم تاثیر گذارند. هر کدام اجزایی از پیکر این رژیم فرتوت محسوب می شوند و آسیب به هر کدام، به اندامهای دیگر هم آسیب می رساند. مقابله با این بحرانها بصورت جدا جدا و تفکیک و اولویت دادن به یکی در قبال دیگری، بسیار سخت به نظر می رسد. هر کدام را که بگیرد، دیگری مهمتر می شود. کلافی است سر در گم.
امروزه در عراق، وجود ائتلاف 40 کشور با فرماندهی آمریکا در نزدیکی مرزهای ایران واقعیتی وحشت آور برای رژیم است. در عراق، داعش با یک «حکومت اسلامی» و ضد شیعه بوجود آمده که رژیم، تحت هیچ شرایطی مقابله مستقیم با آنرا به صلاح خود نمیداند و البته، حق دارد. چرا که این کار به جنگ شیعه و سنی در عراق دامن خواهد زد که رژیم فعلا با آن مخالف است، چون پیروز آن نخواهد بود. اگر رژیم مانند سابق در عراق فعال مایشاء بود، از چنین جنگی بشدت استقبال می کرد. کما اینکه در حاکمیت مالکی، تمام تلاش خود را بکار گرفت تا با استفاده از زور سنی ها را حذف کند. او باید در عراق یا با «ائتلاف» بجنگد یا با داعش یا با هر دو. جنگ رژیم با عشایر انقلابی و سنی هایی که بر علیه داعش و همزمان با اشغالگری رژِیم می جنگند هم، همیشه جریان داشته و دارد. رژیم توان و امکان انتخاب در این مورد را ندارد و گرنه تا حالا که چیزی بطور کامل تثبیت نشده، وارد عمل می شد. البته نباید فراموش کرد تا جایی که به حضور «ائتلاف» در عراق بر میگردد، رژیم با داعش فعلا در یک جبهه قرار گرفته و امیدوار است که با شکست «ائتلاف» دوباره به عنوان یک نیروی غیر قابل جایگزین به عراق برگردد. چه بسا در حال حاضر رژیم به صورت غیر مستقیم کمکهایی را هم به داعش در نقاط مختلف میرساند.
چشم انداز حل مساله عراق در کلیتش به نفع منافع و تمایلات رژیم بسیار تیره و تار است. حتی موفقیت در نگه داشتن مناطقی از جنوب این کشور توسط عناصر و جریانات طرفدار آن، مشکلات جدیدی برایش به ارمغان خواهد آورد. رژیم از درگیر ماندن در این قسمت از «عمق استراتژیک» خود بشدت آسیب پذیر است ولی چاره ای هم برایش متصور نیست.
در عرصه اتمی، تسلیم شدن و تعطیل کردن فعالیت آن در هر سطح، به رژِیم محصور در بحرانها و بن بست ها، کمک زیادی نمی کند و بنا به تجاربی که از وادادن های مقطعی در این مورد دارد، بعید است به این کار تن دهد. تن ندادن به تسلیم، فاصله اش با ترسیم کنندگان خطوط جدید احتمالی در خاورمیانه را بیشتر می کند. عامل فشار منطقه ای بخصوص در عراق سلاحی کارآمد در دست طرفهای مذاکرات اتمی است که تاثیر آن علیرغم تکذیب طرف خارجی، هر روز بیشتر می شود. رژیمی که برای خود «عمق استراتژیک» ساخته و پایه های حکومتش را بر آنها نهاده، در تحولات آینده، خواه ناخواه درگیر خواهد بود. چیزی که تا الان روشن است در سناریوی پیش رو، در جبهه بازنده قرار خواهد گرفت. این رژیم یا باید مثل گذشته در عراق حرف اول و آخر را بزند یا کنترل اوضاع را از دست داده و از دور خارج شود. همین موضوع نشان می دهد که معضلات رژیم تا کجا بهم مربوط و روی هم تاثیر گذارند. رژیم سعی می کند با پیوند دادن این دو، در زمینه اتمی امتیاز بگیرد، طرفهای مذاکره هم نمی خواهند این عامل فشار را به مزایده بگذارند.
همین پیوند را در پایین آمدن ناگهانی قیمت نفت می شود دید. این پیش بینی کارشناسان در مورد کاهش قیمت نفت تا آخر سال میلادی به 75 دلار، برای رژیمی که دولتش بودجه سالانه اش را بر پایه نفت 100 دلاری بسته، معضلی جدی است که رژیم تمام سعی خود را در مخفی کردن آن به کار گرفته است. اوضاع خراب اقتصادی، که بنا به گفته بسیاری از تحلیلگران، حاصل تحریمهای آمریکا و اروپا بود، رژیم را بر سر میز مذاکره اتمی با قدرتهای جهان نشاند. اضافه شدن مشکل قیمت نفت، فشاری خرد کننده بر این رژیم است و راه مقابله با آن هم روشن نیست. بعضی از تحلیلگران این موضوع را سیاسی ارزیابی می کنند و بعضی دیگر در کنار آن دلایل دیگری از قبیل کاهش سرعت رشد اقتصادی در اروپا و چین، پیشرفت ایالات متحده در استفاده از تکنولوژیهای جدید در استخراج نفت شیل، و افزایش تولید نفت عربستان سعودی، عراق و لیبی را مهمترین دلایل کاهش بهای نفت در بازارهای جهانی میدانند.
سایت رادیو آلمان در 20 نوامبر 2014 در کنار موارد بالا از قول تحلیلگران می نویسد:
«توماس فریدمن، روزنامهنگار و تحلیلگر برجسته آمریکایی در یادداشتی که هفته گذشته (چهارشنبه، ۲۳ مهر) در نیویورک تایمز منتشر شد از راه افتادن یک جنگ نفتی خبر داده و هدف آن را ورشکسته کردن ایران و روسیه عنوان میکند. به گزارش سایت "دیپلماسی ایرانی" فریدمن از یک اتحاد نفتی میان آمریکا و عربستان علیه ایران و روسیه خبر داده و تصریح میکند که به طور قاطع نمیتوان گفت این اتحاد عمدی و آگاهانه یا تصادفی و به خاطر اشتراک منافع شکل گرفته است. مطابق این تحلیل چنین اقدامی سابقه دارد و آمریکا و عربستان در سال ۱۹۸۵ نیز با کاهش شدید بهای نفت زمینهی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی (سابق) را فراهم کردهاند. حسن عسکری، استاد تجارت بینالملل دانشگاه جورج واشنگتن و عضو پیشین هیئت اجرایی صندوق بینالمللی پول تحلیل فریدمن را درست میداند و هدف کاهش قیمت نفت را از بین بردن اقتصاد ایران و روسیه عنوان میکند. برخی از تحلیلگران معتقدند با توجه به اوضاع بحرانی اقتصاد ایران و هدفگذاریهای اعلام شده از سوی دولت یازدهم، ایران بیش از هر زمان نیازمند دست یافتن به یک توافق جامع هستهای و کاهش فشار تحریمهاست. بر این اساس تحت فشار قرار دادن ایران از طریق کاهش بهای نفت موقعیت این کشور در مذاکرات هستهای را نیز که در مرحله حساسی قرار دارد به شدت ضعیف میکند.»
جدا از دلایل چند گانه کاهش قیمت نفت، واقعیت این است که تاثیر مخرب این یکی، برای رژیمی که در محاصره تحریمها، مشکلات جدی حتی برای دریافت قیمت نفتی که می فروشد دارد، بیشتر از هر چیز دیگری است.
جنگ این رژیم با مردم ایران که این روزها اوجی بیرحمانه و رکوردی از وحشیگری تحت عنوان «بدحجابی» را بر جای گذاشته، هر لحظه حادتر و خونین تر می شود. فشار جهانی در این مورد به رژیم بیشتر شده و راه توافق با آن در زمینه های مختلف را مشکل تر و به معضلات درونی رژیم افزوده است. باندهای رژیم با بهانه قرار دادن این اعمال جنایتکارانه مزدوران ولی فقیه، تیشه به ریشه می زنند. همچنین رژیم با این اعمال، شدیدا زیر ضرب سازمانهای حقوق بشری بین المللی قرار دارد.
در تلاطم گردابهایی که رژیم در آن گرفتار آمده، خبری مبنی بر این که «متحدین بحران زده رژیم» در منطقه و جهان در یک گردهمایی در تهران به فکر چاره جویی در مقابل تحولات آینده منطقه خاورمیانه افتاده و در صدد آماده کردن خود برای مقابله با آن هستند بر روی خبرگزاریها رفت.
«سایت دیگربان» در تاریخ 29 مهرماه 1393 تحت عنوان «سفر همزمان چهار متحد بحرانزده ایران» نوشت:
«نماینده سازمان ملل در امور سوریه٬ دبیر شورای امنیت ملی روسیه٬ معاون نخست وزیر لبنان٬ نخستوزیر عراق و دبیر کل جنبش جهاد اسلامی فلسطین به تهران سفر کردهاند. سوریه٬ عراق٬ لبنان و فلسطین چهار کشور درگیر بحران هستند که ایران و روسیه منافع تقریبا مشترکی درباره آنها در مقابل آمریکا و اروپا دارند. حضور همزمان یک مقام سازمان ملل در امور سوریه و چهار مقام مهم روسی٬ عراقی٬ فلسطینی و لبنانی در تهران در نوع خود کمسابقه است. این مقامها در شرایطی وارد ایران شدهاند که خبرگزاریهای داخلی از بازگشت غیرمنتظره قاسم سلیمانی فرمانده نیروی «قدس» سپاه پاسداران از عراق به تهران هم خبر دادهاند. از قاسم سلیمانی به عنوان یکی از اصلیترین فرماندهان نیروهای نزدیک به جمهوری اسلامی در سوریه٬ عراق٬ فلسطین و حتی لبنان نام برده میشود. تصمیمگیری و هماهنگی ایران و روسیه درباره تحولات آینده عراق٬ سوریه٬ لبنان و فلسطین با حضور قاسم میتواند یکی از مهمترین علتهای حضور همزمان این مقامها در تهران باشد.»
اگر در آینده نزدیک امکان تشکیل جبهه ای در مقابل «ائتلاف» ضد داعش در منطقه وجود داشته باشد و رژیم صف خود را از آمریکا و اروپا جدا کند، به ناچار سرنوشت خود را دو دستی به سیاستی می سپارد که پیامدهای آن، سقوط و سرنگونی آنرا ساده تر خواهد نمود.
6 آبان ماه 1393 28 اکتبر 2014
http://www.hambastegimeli.com/سوئد - يوتوبري: تظاهرات عليه اعدام ريحانه جباري
سوئد - يوتوبري: تظاهرات عليه اعدام ريحانه جباري
حاميان مقاومت در شهر يوتوبري (سوئد)، روز چهارشنبه29اكتبر(7آبان93) تظاهراتي در محكوميت اعدام جنايتكارانه ريحانه جباري و جنايت اسيدپاشي عليه زنان ايراني در مركز اين شهر برگزار كردند.
https://www.blogger.com
مراسم اولین پنجشنبه خاکسپاری ریحانه جباری بر مزارش در بهشت زهرا
بعدازظهر امروز پنجشنبه 8آبان، از ساعت 14 و 30دقیقه مراسم اولین پنجشنبه خاکسپاری ریحانه جباری در بهشت زهرا برگزار گردید. خانواده ریحانه به همراه جمعی از مردم و دوستان و آشنایان خانواده جباری، بر گرد آرامگاه ریحانه اجتماع کردند و با نثار گل یادش را گرامی داشتند. شرکت کنندگان به مادر ریحانه تسلیت گفتند و با وی اظهار همدردی میکردند. آنها خشم و انزجار خود را از حکومت آخوندی بهخاطر این جنایت سبعانه ابراز کردند.
نیروهای سرکوبگر انتظامی و لباسشخصی در اطراف آرامگاه ریحانه جباری مستقر شده و شرکت کنندگان در مراسم را تحت نظر داشتند و در تمامی منطقه به گشتزنی مشغول بودند.
http://www.mojahedin.org/news/145229
|
اعتراف به تنفر مردمی و شکست طرح سرکوب اجتماعی، زیر پوشش امربه معروف و نهی از منکر
سرکوب زنان
|
همزمان با تصویب مواد طرح حمایت از نیروهای سرکوبگر تحت عنوان «آمران به معروف…» سران و مهرههای رژیم مستمراً در دفاع از این طرح و فواید آن در حفظ نظام و تحمیل بهاصطلاح ارزشهای آن بر مردم و بهخصوص زنان هموطن یقه پاره میکنند.
علی لاریجانی رئیس مجلس ارتجاع هشدار میدهد که: ”مبادا کسی تصور کند این امر برای جامعه جنبه فرعی دارد و تفننی است“.
آخوند آملی لاریجانی نیز سرکوب و تحقیر زنان تحت عنوان امر به معروف و نهی از منکر را ”یک فریضه ا لهی“ میداند.
آخوند حسن روحانی نیز در سخنرانی 30مهر93 در زنجان لقب متولی اخلاق و آمر به معروف را به نیروهای سرکوب رژیم که تحت عنوان امربه معروف ونهی ازمنکر مزاحم مردم و بهویژه زنان میشوند ارزانی میدارد و سنگ دفاع از سرکوبگران ”آمر به معروف وناهی ازمنکر“ را به شیوه ”اعتدالی“ ! به سینه میزند.
اما با تمامی این حمایتها، آخوند جنایتکاری به نام زرگر، سرکرده ستاد بهاصطلاح «احیای امربه معروف ونهی ازمنکر» رژیم، به نفرت مردم از این طرح سرکوبگرانه و طرحهای مشابه آن اعتراف میکند. آخوند زرگر با دفاع ضمنی از جنایت اسیدپاشی گفت: «اگر کاری با منکرات نداشته باشیم ممکن است در آینده طولانی لطمات سنگینی به نظام وارد شود».
وی خشم و اعتراض مردم در سراسر کشور به جنایت اسیدپاشی توسط باندهای تبهکار حکومتی را «هجمه ظالمانه به امر به معروف و نهی از منکر» توصیف کرد و آن را «یک ظلم مضاعفی نسبت به این فریضه مظلوم»! دانست.
این مهره سرکوب رژیم با اعتراف به درماندگی و بنبست رژیم در امر تحمیل هنجارهای مورد نظر خود به مردم، فاش ساخت که رژیم هرچه تلاش کرده است مردم را واداربه اطاعت از گشتهای سرکوب در زمینه امر به معروف کند، نتیجهیی نگرفته است. دبیر ستاد بهاصطلاح احیای امربه معروف و نهی از منکر رژیم در این رابطه گفت: «ما هر چه تلاش کردیم دیدیم بحث تذکر لسانی خیلی استقبال نمیشود».
این مهره سرکوب و جنایت رژیم که به این ترتیب میخواست، توحش نیروهای سرکوب رژیم علیه مردم و بهویژه زنان را توجیه کند افزود: ”خوب ما هر چه تلاش کردیم دیدیم بحث تذکر لسانی خیلی استقبال نمیشود یک تحقیق میدانی هم صورت گرفته در تهران صورت گرفته خوشبختانه از 12هزار نفر [نیروهای رژیم] سؤال کردیم که شما جایگاه فریضه را میدانید چرا امر به معروف و نهی از منکر نمیکنید؟ خیلی راحت میگفتند آقا سخته وایسیم صحبت بکنیم و ممکن است مثلاً نتوانیم صحبت کنیم درگیری ایجاد بشود! “ (تلویزیون رژیم، شبکه پنج، 5آبان 93)
این مقام سرکوب رژیم اعتراف کرد که مقاومت مردم و بهویژه زنان در برابر گشتهای امر به معروف رژیم چنان است که به گفته او: «ما هر چه کوتاه میآئیم آنها ده قدم میآیند جلو. به کجا میرسیم؟ به جایی میرسیم که دیگر نمیشود برنامهریزی کرد ما میرویم سراغ معروفها اما موقعی که میبینند هیچ برخوردی نیست هیچ حرکتی نیست هیچ امری نمیشود، هیچ مردم نمیآیند در صحنه، هیچ تذکری به آنها داده نمیشود روز به روز هی میآیند جلو“.
مقاومت مردمی سران و مهرههای رژیم را در پیشبرد طرح سرکوبگرانه امربه معروف ونهی ازمنکر مایوس کرده است، زیرا جوانان و زنان میهن با گوشمالی دادن مأموران رژیم که آخوند زرگر و لاریجانی و... ابادارند به آنها اشاره کنند، در صحنه عمل آنچنان درسی به نیروی سرکوب رژیم دادهاند که مأموران رژیم با زبان اشهد به آخوند زرگر گزارش میدهند ”آقا سخته وایسیم صحبت بکنیم و ممکنه مثلاً نتونیم صحبت کنیم درگیری ایجاد بشه“.
همین مقاومت مردمی است که باعث شد طرح اسیدپاشی سازمانیافته که به دست همین جانیان ”آمر به معروف“ رژیم صورت گرفت بر سر رژیم آوار شود.
آری، مردم طرح و برنامههای رژیم را بر سرش خراب میکنند تا روزی که این رژیم جنایتکار را به زبالهدان تاریخ سرازیر کنند.
علی لاریجانی رئیس مجلس ارتجاع هشدار میدهد که: ”مبادا کسی تصور کند این امر برای جامعه جنبه فرعی دارد و تفننی است“.
آخوند آملی لاریجانی نیز سرکوب و تحقیر زنان تحت عنوان امر به معروف و نهی از منکر را ”یک فریضه ا لهی“ میداند.
آخوند حسن روحانی نیز در سخنرانی 30مهر93 در زنجان لقب متولی اخلاق و آمر به معروف را به نیروهای سرکوب رژیم که تحت عنوان امربه معروف ونهی ازمنکر مزاحم مردم و بهویژه زنان میشوند ارزانی میدارد و سنگ دفاع از سرکوبگران ”آمر به معروف وناهی ازمنکر“ را به شیوه ”اعتدالی“ ! به سینه میزند.
اما با تمامی این حمایتها، آخوند جنایتکاری به نام زرگر، سرکرده ستاد بهاصطلاح «احیای امربه معروف ونهی ازمنکر» رژیم، به نفرت مردم از این طرح سرکوبگرانه و طرحهای مشابه آن اعتراف میکند. آخوند زرگر با دفاع ضمنی از جنایت اسیدپاشی گفت: «اگر کاری با منکرات نداشته باشیم ممکن است در آینده طولانی لطمات سنگینی به نظام وارد شود».
وی خشم و اعتراض مردم در سراسر کشور به جنایت اسیدپاشی توسط باندهای تبهکار حکومتی را «هجمه ظالمانه به امر به معروف و نهی از منکر» توصیف کرد و آن را «یک ظلم مضاعفی نسبت به این فریضه مظلوم»! دانست.
این مهره سرکوب رژیم با اعتراف به درماندگی و بنبست رژیم در امر تحمیل هنجارهای مورد نظر خود به مردم، فاش ساخت که رژیم هرچه تلاش کرده است مردم را واداربه اطاعت از گشتهای سرکوب در زمینه امر به معروف کند، نتیجهیی نگرفته است. دبیر ستاد بهاصطلاح احیای امربه معروف و نهی از منکر رژیم در این رابطه گفت: «ما هر چه تلاش کردیم دیدیم بحث تذکر لسانی خیلی استقبال نمیشود».
این مهره سرکوب و جنایت رژیم که به این ترتیب میخواست، توحش نیروهای سرکوب رژیم علیه مردم و بهویژه زنان را توجیه کند افزود: ”خوب ما هر چه تلاش کردیم دیدیم بحث تذکر لسانی خیلی استقبال نمیشود یک تحقیق میدانی هم صورت گرفته در تهران صورت گرفته خوشبختانه از 12هزار نفر [نیروهای رژیم] سؤال کردیم که شما جایگاه فریضه را میدانید چرا امر به معروف و نهی از منکر نمیکنید؟ خیلی راحت میگفتند آقا سخته وایسیم صحبت بکنیم و ممکن است مثلاً نتوانیم صحبت کنیم درگیری ایجاد بشود! “ (تلویزیون رژیم، شبکه پنج، 5آبان 93)
این مقام سرکوب رژیم اعتراف کرد که مقاومت مردم و بهویژه زنان در برابر گشتهای امر به معروف رژیم چنان است که به گفته او: «ما هر چه کوتاه میآئیم آنها ده قدم میآیند جلو. به کجا میرسیم؟ به جایی میرسیم که دیگر نمیشود برنامهریزی کرد ما میرویم سراغ معروفها اما موقعی که میبینند هیچ برخوردی نیست هیچ حرکتی نیست هیچ امری نمیشود، هیچ مردم نمیآیند در صحنه، هیچ تذکری به آنها داده نمیشود روز به روز هی میآیند جلو“.
مقاومت مردمی سران و مهرههای رژیم را در پیشبرد طرح سرکوبگرانه امربه معروف ونهی ازمنکر مایوس کرده است، زیرا جوانان و زنان میهن با گوشمالی دادن مأموران رژیم که آخوند زرگر و لاریجانی و... ابادارند به آنها اشاره کنند، در صحنه عمل آنچنان درسی به نیروی سرکوب رژیم دادهاند که مأموران رژیم با زبان اشهد به آخوند زرگر گزارش میدهند ”آقا سخته وایسیم صحبت بکنیم و ممکنه مثلاً نتونیم صحبت کنیم درگیری ایجاد بشه“.
همین مقاومت مردمی است که باعث شد طرح اسیدپاشی سازمانیافته که به دست همین جانیان ”آمر به معروف“ رژیم صورت گرفت بر سر رژیم آوار شود.
آری، مردم طرح و برنامههای رژیم را بر سرش خراب میکنند تا روزی که این رژیم جنایتکار را به زبالهدان تاریخ سرازیر کنند.
http://www.mojahedin.org/news/145265
بسته شدن موقت مسجد الاقصی توسط اسرائیل
تلویزیون الجزیره گزارش داد برای اولین بار بعد از اشغال مسجد الاقصی توسط اسرائیل در سال 1967 مقامهای این کشور مسجد الاقصی را برای چند ساعت به روی نمازگزاران فلسطینی بستند. این مسجد در سحرگاه روز جمعه مجدداً باز شد. این اقدام اسرائیل بهدنبال یک درگیری در شهر بیتالمقدس روی داد. درگیری بعد از کشته شدن جوانی فلسطینی به دست اسرائیل صورت گرفت.
http://www.mojahedin.org/news/145275
|
مراسم دومین سالگرد شهادت ستار بهشتی
شهید ستار بهشتی
|
روز پنجشنبه 8آبان مراسم دومین سالگرد شهادت ستار بهشتی بر سر مزار این شهید در امامزاده محمد تقی٬ در رباط کریم برگزار میشود. این مراسم از ساعت 14 و 30 الی 16 برگزار میشود.
ستار بهشتی دو سال پیش در زیر شکنجه دژخیمان خامنهای در زندان اوین بهشهادت رسید.
ستار بهشتی دو سال پیش در زیر شکنجه دژخیمان خامنهای در زندان اوین بهشهادت رسید.
http://www.mojahedin.org/news/145191
رویتر - مریم رجوی: رژیم تهران «پدرخوانده داعش» است
رویتر
|
رویتر: 28اکتبر 2014: مریم رجوی ، رهبر اپوزیسیون ایران: رژیم تهران «پدرخوانده داعش» است.
مریم رجوی، پرزیدنت شورای ملی مقاومت ایران روز سهشنبه به نمایندگان پارلمان فرانسه فراخوان داد که از جنبشهای بردبار مسلمان در مبارزه علیه افراطی گری اسلامی که بهطور یکسان در اعمال شبهنظامیان داعش و رژیم آخوندهای حاکم بر ایران ظهور یافته است حمایت کنند.
مریم رجوی این سخنان را در یک گردهمایی بزرگ در پارلمان فرانسه با حضور چندین پارلمانتر از احزاب مختلف بیان کرد. این برنامه بنابه دعوت کمیته پارلمانی برای یک ایران دموکراتیک که از قانونگذاران از تمامی طیف سیاسی پارلمان فرانسه تشکیل شده است، برگزار گردید.
علاوه بر نمایندگان مجلس ملی که سخنرانی کردند، چندین مدافع حقوقبشر و متخصصان نیز در برنامه حضور داشتند و نظرات خود را ابراز داشتند. علاوه بر آنها نخستوزیر پیشین فرانسه، ادیت کرسون و نخستوزیر پیشین الجزایر سید احمد غزالی نیز در این برنامه شرکت کردند.
مریم رجوی، در حالیکه به «سیاست استمالت» که توسط رژیم شیاد حاکم بر ایران مورد سوءاستفاده قرار میگیرد اشاره داشت، سیاست غرب در قبال حکومت تهران را بهعنوان یک سیاست ضعیف مورد انتقاد قرار داد. رجوی اشاره کرد که «اوجگیری داعش محصول جنایتهای بیسابقه ملاها در ایران، بشار اسد در سوریه، مالکی در عراق و سیاست فرقهیی آنها علیه بخش بزرگی از جمعیت عراق و سوریه است».
مریم رجوی در ادامه سخنان خود به فرانسه و سایر کشورهای غربی توصیه نمود که با تهدید فراگیرتر ناشی از سرمنشاء تمامی درگیریهای طائفی مقابله کنند و این از طریق ارائه حمایت به جنبشهای منطقهیی و بینالمللیای میسر خواهد بود که یک دیدگاه بردبار و دموکراتیک از اسلام را بهعنوان آلترناتیوی در مقابل جنبشهای افراطی که در این برهه بهدنبال تحت کنترل در آوردن خاور نزدیک هستند، نمایندگی میکنند.
مریم رجوی گفت «حمایت از مقاومت ایران باعث شناخته شدن این آلترناتیو فرهنگی خواهد شد و به مقابله با عضوگیری جوانان اروپایی توسط بنیادگرایان کمک خواهد کرد».
او با اشاره به سرکوب فزاینده در دوران حسن روحانی، که بیش از 1000اعدام را در کارنامه خود دارد و اکنون جنایت اسیدپاشی به زنان نیز به بیلان او اضافه شده، گفت: «این است ماهیت واقعی رژیم ایران که پدرخوانده داعش است و ستم و شقاوتش نسبت به مردم ایران صدبار بدتر از اعمال داعش است. آخوندها از زنان ایران شکست خوردهاند. تحمیلات ارتجاعیشان نسبت به جامعه ایران به بنبست رسیده و حکومتشان عمیقاً متزلزل و بیثبات است. و با این بربریت آشکار و اعدام ظالمانه ریحانه جباری نمیتوانند خود را نجات بدهند».
در مورد مذاکرات اتمی بین کشورهای 1+5 و رژیم ایران، مریم رجوی گفت: «این رژیم با استفاده از سیاست مماشات و با انواع فریبها تلاش میکند پروژههای تسلیحات اتمی خود را حفظ کند. وی هشدار داد: هر توافقی باید شامل اجرای بیقید و شرط قطعنامههای شورای امنیت، توقف کامل غنیسازی و بازرسیهای سرزده از تمام سایتها و مراکز مشکوک باشد والا راه برای دستیابی این رژیم به بمب اتمیباز میماند».
مریم رجوی، پرزیدنت شورای ملی مقاومت ایران روز سهشنبه به نمایندگان پارلمان فرانسه فراخوان داد که از جنبشهای بردبار مسلمان در مبارزه علیه افراطی گری اسلامی که بهطور یکسان در اعمال شبهنظامیان داعش و رژیم آخوندهای حاکم بر ایران ظهور یافته است حمایت کنند.
مریم رجوی این سخنان را در یک گردهمایی بزرگ در پارلمان فرانسه با حضور چندین پارلمانتر از احزاب مختلف بیان کرد. این برنامه بنابه دعوت کمیته پارلمانی برای یک ایران دموکراتیک که از قانونگذاران از تمامی طیف سیاسی پارلمان فرانسه تشکیل شده است، برگزار گردید.
علاوه بر نمایندگان مجلس ملی که سخنرانی کردند، چندین مدافع حقوقبشر و متخصصان نیز در برنامه حضور داشتند و نظرات خود را ابراز داشتند. علاوه بر آنها نخستوزیر پیشین فرانسه، ادیت کرسون و نخستوزیر پیشین الجزایر سید احمد غزالی نیز در این برنامه شرکت کردند.
مریم رجوی، در حالیکه به «سیاست استمالت» که توسط رژیم شیاد حاکم بر ایران مورد سوءاستفاده قرار میگیرد اشاره داشت، سیاست غرب در قبال حکومت تهران را بهعنوان یک سیاست ضعیف مورد انتقاد قرار داد. رجوی اشاره کرد که «اوجگیری داعش محصول جنایتهای بیسابقه ملاها در ایران، بشار اسد در سوریه، مالکی در عراق و سیاست فرقهیی آنها علیه بخش بزرگی از جمعیت عراق و سوریه است».
مریم رجوی در ادامه سخنان خود به فرانسه و سایر کشورهای غربی توصیه نمود که با تهدید فراگیرتر ناشی از سرمنشاء تمامی درگیریهای طائفی مقابله کنند و این از طریق ارائه حمایت به جنبشهای منطقهیی و بینالمللیای میسر خواهد بود که یک دیدگاه بردبار و دموکراتیک از اسلام را بهعنوان آلترناتیوی در مقابل جنبشهای افراطی که در این برهه بهدنبال تحت کنترل در آوردن خاور نزدیک هستند، نمایندگی میکنند.
مریم رجوی گفت «حمایت از مقاومت ایران باعث شناخته شدن این آلترناتیو فرهنگی خواهد شد و به مقابله با عضوگیری جوانان اروپایی توسط بنیادگرایان کمک خواهد کرد».
او با اشاره به سرکوب فزاینده در دوران حسن روحانی، که بیش از 1000اعدام را در کارنامه خود دارد و اکنون جنایت اسیدپاشی به زنان نیز به بیلان او اضافه شده، گفت: «این است ماهیت واقعی رژیم ایران که پدرخوانده داعش است و ستم و شقاوتش نسبت به مردم ایران صدبار بدتر از اعمال داعش است. آخوندها از زنان ایران شکست خوردهاند. تحمیلات ارتجاعیشان نسبت به جامعه ایران به بنبست رسیده و حکومتشان عمیقاً متزلزل و بیثبات است. و با این بربریت آشکار و اعدام ظالمانه ریحانه جباری نمیتوانند خود را نجات بدهند».
در مورد مذاکرات اتمی بین کشورهای 1+5 و رژیم ایران، مریم رجوی گفت: «این رژیم با استفاده از سیاست مماشات و با انواع فریبها تلاش میکند پروژههای تسلیحات اتمی خود را حفظ کند. وی هشدار داد: هر توافقی باید شامل اجرای بیقید و شرط قطعنامههای شورای امنیت، توقف کامل غنیسازی و بازرسیهای سرزده از تمام سایتها و مراکز مشکوک باشد والا راه برای دستیابی این رژیم به بمب اتمیباز میماند».
http://www.mojahedin.org/news/145282
فریاد و فغان امام جمعه خامنهای در کرمان از حضور رئیسجمهور برگزیده مقاومت در مجلس ملی فرانسه
امام جمعه خامنهای در کرمان در نمایش جمعه این شهر، نسبت به حضور رئیسجمهور برگزیده مقاومت خانم مریم رجوی در جلسه مجلس ملی فرانسه، سوز و گداز کرد و گفت: نشست بهاصطلاح حقوقبشری با حضور مریم رجوی برای بررسی حقوقبشر در ایران، توسط دولت فرانسه برگزار شد.
آخوند عرب پور در ادامه سخنانش در حالیکه حتی جرأت نمیکرد به صراحت به جنایت اسیدپاشی مزدوران رژیم در اصفهان اشاره کند، با نگرانی گفت: «از کاری که در اصفهان صورت گرفته، عدهیی میخواهند اصل امر به معروف و نهی از منکر را زیر سؤال ببرند».
آخوند عرب پور در ادامه سخنانش در حالیکه حتی جرأت نمیکرد به صراحت به جنایت اسیدپاشی مزدوران رژیم در اصفهان اشاره کند، با نگرانی گفت: «از کاری که در اصفهان صورت گرفته، عدهیی میخواهند اصل امر به معروف و نهی از منکر را زیر سؤال ببرند».
http://www.mojahedin.org/news/145299
کمپ لیبرتی: ممانعت از انتقال دو بیمار مبتلا به بیماریهای حاد چشمی به بیمارستان و تأخیر عمدی در انتقال بیماران سرطانی توسط نیروهای عراقی
کمپ لیبرتی
|
جراحی چشم 53 بیمار ماهها به تأخیر افتاده و برخی در آستانه نابینایی هستند
روز پنجشنبه 8آبان1393 (30اکتبر 2014) بار دیگر مأموران سرکوبگر عراقی به بهانه اینکه بیماران هر روز فقط به یک بیمارستان میتوانند بروند، از انتقال دو بیمار مبتلا به بیماریهای حاد چشم به بیمارستان جلوگیری کردند که در نتیجه آن، قرار پزشکی که بیماران مزبور مدتها در انتظار آن بودند، لغو شد. آنها باید بار دیگر ماهها در انتظار یک قرار دیگر از پزشک متخصص باشند.
جراحی چشم 53تن از ساکنان لیبرتی بر اثر کارشکنی نیروهای عراقی ماهها به تأخیر افتاده است. در هفتههای گذشته 10تن از آنان که با تلاش بسیار از متخصص چشم قرار گرفته بودند، نیروهای عراقی از انتقال آنها به بیمارستان جلوگیری کردند و قرارهایشان لغو شد، برخی از این افراد در آستانه از دست دادن بینایی خود هستند.
در همین روز نیروهای عراقی مانع همراهی دو مترجم با بیماران سرطانی شدند و با دو ساعت تأخیر اجازه خروج به بیماران دادند. به این ترتیب بیماران بهخاطر نداشتن مترجم و تأخیر نتوانستند پارهیی از قرارها و آزمایشها را انجام دهند و بدون انجام اقدامات ضروری و از پیش تعیین شده، با تمام شدن وقت اداری، ناگزیر به کمپ بازگشتند.
ساکنان این رفتار جنایتکارانه را مانند روزهای قبل به یونامی اطلاع دادند، ولی هیچ اقدام جدی برای حل آن صورت نگرفت.
مقاومت ایران عموم مراجع بینالمللی مدافع حقوقبشر، حقوق پناهندگان، سازمان بهداشت جهانی و دیگر ارگانهای ذیربط مللمتحد را به یک کارزار جهانی برای پایان دادن به این محاصره ضدانسانی فرا میخواند و با توجه به تعهدات دولت آمریکا و مللمتحد در قبال امنیت و سلامت ساکنان لیبرتی، خواهان مداخله فوری آنها برای پایان دادن به محاصره پزشکی و دسترسی آزاد ساکنان به خدمات درمانی است.
دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران
9آبان ماه 1393 (31اکتبر 2014)
روز پنجشنبه 8آبان1393 (30اکتبر 2014) بار دیگر مأموران سرکوبگر عراقی به بهانه اینکه بیماران هر روز فقط به یک بیمارستان میتوانند بروند، از انتقال دو بیمار مبتلا به بیماریهای حاد چشم به بیمارستان جلوگیری کردند که در نتیجه آن، قرار پزشکی که بیماران مزبور مدتها در انتظار آن بودند، لغو شد. آنها باید بار دیگر ماهها در انتظار یک قرار دیگر از پزشک متخصص باشند.
جراحی چشم 53تن از ساکنان لیبرتی بر اثر کارشکنی نیروهای عراقی ماهها به تأخیر افتاده است. در هفتههای گذشته 10تن از آنان که با تلاش بسیار از متخصص چشم قرار گرفته بودند، نیروهای عراقی از انتقال آنها به بیمارستان جلوگیری کردند و قرارهایشان لغو شد، برخی از این افراد در آستانه از دست دادن بینایی خود هستند.
در همین روز نیروهای عراقی مانع همراهی دو مترجم با بیماران سرطانی شدند و با دو ساعت تأخیر اجازه خروج به بیماران دادند. به این ترتیب بیماران بهخاطر نداشتن مترجم و تأخیر نتوانستند پارهیی از قرارها و آزمایشها را انجام دهند و بدون انجام اقدامات ضروری و از پیش تعیین شده، با تمام شدن وقت اداری، ناگزیر به کمپ بازگشتند.
ساکنان این رفتار جنایتکارانه را مانند روزهای قبل به یونامی اطلاع دادند، ولی هیچ اقدام جدی برای حل آن صورت نگرفت.
مقاومت ایران عموم مراجع بینالمللی مدافع حقوقبشر، حقوق پناهندگان، سازمان بهداشت جهانی و دیگر ارگانهای ذیربط مللمتحد را به یک کارزار جهانی برای پایان دادن به این محاصره ضدانسانی فرا میخواند و با توجه به تعهدات دولت آمریکا و مللمتحد در قبال امنیت و سلامت ساکنان لیبرتی، خواهان مداخله فوری آنها برای پایان دادن به محاصره پزشکی و دسترسی آزاد ساکنان به خدمات درمانی است.
دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران
9آبان ماه 1393 (31اکتبر 2014)
http://www.mojahedin.org/news/145286
Abonnieren
Posts (Atom)